مروري بر كتاب در پي معنا
نويسنده: محمد نجاري
در پي معنا
تامس نيگل
ترجمه: سعيد ناجي، مهدي معين زاده
ويراستار: مصطفي ملكيان
ناشر: هرمس
قيمت: ۹۰۰ تومان
آيا مي دانيم فلسفه چيست تفاوت بين فلسفه، علوم تجربي و رياضيات را مي دانيم تامس نيگل در اين اثر به زباني ساده مي گويد: «فلسفه تنها به تفكر محض تكيه مي كند و برخلاف علم به آزمايش و مشاهده تكيه ندارد.» ص۲ رياضيات نيز با اثبات مسائل به كار خويش معنا مي بخشد، اما فلسفه با پرسيدن ما را «در پي معنا» و كشف حقايق، به سنجش عقايد و بحث پيرامون هستي دعوت مي كند، كاري شگرف و پايان ناپذير
چگونه چيزي را مي شناسيم
هر اعتقاد و شناختي كه پيرامون جهان، علم، تاريخ، دوستي، جنگ، موسيقي، محله زندگي مان و هزاران چيز ديگر داريم همه براساس تجربيات، احساسات و افكارمان پي ريزي شده است. تامس نيگل مي گويد: «افكار و تجارب دروني شما از هر چيز ديگري به شما نزديك ترند و تنها از طريق اين افكار و تجارب است كه به شناخت چيزهايي نايل مي شويد.» ص۷ اما به يكباره مي پرسد، كه چگونه پي برده ايد كه واقعا آن چيزها وجود دارند نيگل پس از كشمكش هاي فراوان و به چالش كشيدن نظريه هاي «نفس گرايي»، «شكاكيت» و «تحقيق گرايي» به اين نتيجه مي رسد كه اساسا پذيرش جهان عيني و خارجي امري «غريزي و توانمند است با استدلال هاي فلسفي نمي توانيم از اين امر غريزي رهايي يابيم.» ص۱۶
ديگر اذهان
ما فقط قادريم كه جسم ديگر انسان ها را ببينيم، به حرف هايي كه مي زنند گوش دهيم و رفتارشان را مشاهده نماييم، اما نمي توانيم ذهن آنها را واكاوي نماييم و بگوييم كه ذهن ديگران را به راحتي مي توانيم چونان كه ظاهرشان را مي بينيم، درك نماييم. تامس نيگل در اين بخش از كتاب سعي دارد به بررسي اين مهم بپردازد و اينكه به راستي ما به چه ميزان از افكار ديگران و آنچه در ذهن ديگري مي گذرد مطلع هستيم
مسئله ذهن جسم
اينكه ذهن و جسم چه تفاوت هايي دارند موضوع اين گفتار نيست، نيگل سعي دارد ذهن انسان را امري دروني و جسم را وجه بيروني انسان معرفي نمايد و مي نويسد: «امور متعلق به واقعيت فيزيكي كه اشخاص مختلف بسياري مي توانند از بيرون آنها را مشاهده كنند و ديگري امور متعلق به واقعيت ذهني و غيرمادي كه هر يك از ما در درون خود تجربه مي كنيم.» ص ۳۵ و پاسخي فلسفي براي اين دو مهم يافتن مناقشه اصلي نويسنده در اين بخش از كتاب است
معني كلمات
تامس نيگل در اين بحث چيز تازه اي را مطرح نمي كند، مي گويد كلمات گاهي معرف اشخاص اند، گاهي اشيا و در شرايط خاص بيانگر كيفيات و بسيار موارد ديگر و اينكه ما از زبان استفاده مي كنيم و بدين خاطر به سمت تفكرات عميق سوق مي يابيم به نظر چيز تازه اي نيست. از نظر وي زبان را مي توان پديده اي اجتماعي دانست كه در زندگي روزمره ما كاربرد اساسي دارد…
اختيار
از آن موضوعات پرمناقشه و بحث برانگيز و سئوالات متعددي كه ذهن بسياري از فيلسوفان و انديشمندان جهان را به خود مشغول داشته است، نيگل از منظري متضاد سعي كرده است به اين مسئله بنگرد و مي نويسد: «برخي تصور مي كنند اگر جبر حقيقت داشته باشد، هيچ كس را نمي توان به خاطر چيزي به گونه اي معقول و موجه reasonably مورد سرزنش يا تمجيد قرار داد.» ص۵۱
درست و نادرست
چه دلايلي بايد براي درستي و نادرستي يك مسئله داشته باشيم تا آنها را از هم متمايز سازيم تامس نيگل عقيده دارد درست يا نادرست بودن عملي زماني مشخص مي شود كه ديگران از تاثيرات مثبت و منفي آن نسبت به خود مطلع شوند، بدين سان شايد از نظر فردي، عملي درست و از نظر ديگري نادرست قلمداد شود: «لذا به نظر مي رسد براي همه كس يك درست و نادرست واحد وجود نداشته باشد.» ص ۶۷ كه اين امر نشان دهنده تنوع اخلاقيات و فرهنگ ها است كه از فردي به فرد ديگر و از جامعه اي به جامعه اي ديگر متفاوت است.
عدالت
«جهان مالامال از نابرابري هاست، نابرابري بين انسان ها در يك كشور يا نابرابري بين انسان هاي كشوري با انسان هاي كشور ديگر.» ص ۷۳ كه مي توان اين تفاوت ها را از لحاظ ثروت، بهداشت فردي، عمومي، تعليم و تربيت، آزادي بيان و بسيار امكانات زيستي، اجتماعي و فرهنگي از هم متمايز كرد. نويسنده نيز سعي دارد به عدالت از دو منظر ۱ علت به وجود آمدن اين نابرابري ها و ۲ چگونگي از بين بردن نابرابري ها از سپهر زندگي انسان ها بنگرد.
مرگ
براي بشر، مرگ سرنوشت مشتركي است كه همه انسان ها را با هر عقيده و مرام و مسلكي، روزي در خود فرو مي كشاند. نيگل مي پرسد، به راستي نسبت به مرگ چه احساسي بايد داشت، آيا مرگ اتفاق پسنديده اي است، نظر و اعتقاد گروه هاي مختلف فكري نسبت به اين موضوع چيست، وي تلاش مي كند در اين فصل به بررسي اين پديده مشترك بپردازد.
معناي زندگي
«شايد شما اين فكر را در سر داشته باشيد كه هيچ چيز واقعا معنا و اهميتي ندارد چرا كه هيچ يك از ما دويست سال ديگر زنده نخواهد بود.» ص۹۱ پس بود يا نبود ما در هستي چه تاثيري دارد نويسنده با اين پرسش سعي دارد به معناي زندگي پاسخي فلسفي دهد و اين مفهوم را از ديدگاه خويش به چالش بكشاند كه خواندني است.
محمد نجاري
روزنامه شرق ، شماره 849 به تاريخ 12/6/85، صفحه 18 (كتاب)