محمد نجاری
کتاب «علم در ایران و شرق باستان» مجموعه مقالاتی است که همایون صنعتی زاده آنها را به دقت ترجمه و گردآوری کرده است. موضوع اکثر این مقالات عمدتا پیرامون گاهشماری، علم نجوم و احکام نجوم در ایران عصر هخامنشی و دوران باستان است. این اثر در چهار بخش و 691 صفحه تنظیم شده که بخش نخست آن شامل 12 مقاله که عبارتند از زمان سنجی، فصل نجومی بندهش، گاهشماری های کهن ایران، وصف بیرونی از گاهشماری ایران باستان، گاهشماری زرتشتی، گاهشماری پارسی، سال عالم پارسیان، آیین کیهانی، احکام نجوم، دانش نجوم، احکام نجوم زرتشتی در بندهش، جشن های ایرانیان و تاریخ گذاری کتیبه بیستون. بخش دوم کتاب شامل سه مقاله است که عبارتند از دانش نجوم در مصر باستان، گاهشماری و تاریخ گذاری در مصر باستان و خاستگاه گاهشماری مصری. بخش سوم کتاب شامل تاریخ گذاری هخامنشی و منابع بابلی، یادداشت های مترجم، نجوم و احکام نجوم در بین النهرین است و بخش چهارم مقالاتی چون نجوم و احکام نجوم در هندوستان و ایران، نجوم در هندوستان و سخن آخر [از مترجم] را شامل می شود که در زیر به طور مختصر به برخی از مقالات این مجموعه اشاره می کنیم.
1- وصف بیرونی از گاهشماری ایران باستان (بخش اول صفحه 139)
بیرونی در سال 363 ه ق تولد یافت و به سال 440 ه ق در سن 75 سالگی درگذشت. وی اهل خوارزم (خیوه) بود و در زمینه هایی چون ریاضیات، نجوم، جغرافیا، تاریخ گذاری و سایر علوم عصر خود صاحب نظر بود. بیرونی در توصیف گاهشماری ایران باستان و درباره طول سال نزد پارسیان می نویسد: «شنیده ام شاهان پیشدادی کسانی که بر سراسر گیتی فرمانروایی داشتند سال را 360 روز می دانسته اند و هر ماه را 30 روز و اینکه آنان در هر شش سال یک ماه را کبیسه کرده و مکبوس می نامیدند و در هر 120 سال دو ماه را کبیسه می کرده اند.» (ص142) در ادامه بیرونی در شرح بیشتر به این مسئله اشاره می کند که پارسیان یک چهارم 365 روز را برای یک سال قرار می دادند. آنها این یک چهارم از ایام را نادیده می انگاشتند تا اینکه مجموع آنها به اندازه یک ماه جمع می شد و سپس یک ماه به سال می افزودند و به این ترتیب هر 120 سال آن تقریبا با سال خورشیدی منطبق می شد. بیرونی در توضیح بیشتر این گاهشماری در ایران باستان به موضوعاتی چون کبیسه، نخستین ماه سال و غیره می پردازد که در جای خود جالب و خواندنی است.
2- گاهشماری زرتشتی (نوشته ک. ر.کاما، بخش اول صفحه 180)
ک. ر.کاما در ابتدای مقاله خود به این نکته اشاره دارد که «مردم روزگار باستان، زمان را به کمک اهله قمر اندازه می گرفتند به همین علت در تمام زبان های آریایی واژه ای که دلالت بر ماه ها دارد از اسم ماه مشتق شده است.» (ص180) وی عقیده دارد که علاوه بر ماه ها، سال ها هم قمری بوده و دارای کبیسه بودند تا بدین وسیله زمان قمری از زمان خورشیدی فاصله نگیرد. آنها برای هماهنگ ساختن سال های قمری 360 روز، با سال خورشیدی 365 روز و شش ساعت در وهله نخست پنج روز بر آن افزودند که شرح کامل آن در مقاله کاما آمده است و در ادامه به بررسی دقیق این تحولات می پردازد.
3- دانش نجوم در مصر باستان (نوشته رونالد ا. ولز بخش دوم صفحه 428)
رونالد ولز در این مقاله، این نکته را یادآور می شود که درباره مصریان گروهی با اغراق سخن می گویند و عده ای دیگر با تنگ نظری. اما وی عقیده دارد مصریان را می توان افرادی واقع گرا و اهل عمل دانست. مصریان با دیدن آسمان و الهام گرفتن از اجرام آسمانی، اساطیری برای خود آفریدند و بدین ترتیب بود که خدایان مصری زاده شدند و موبدان مصری مجبور به گسترش دانش خود در علم نجوم شدند. وی درباره این مهم می نویسد: «تقویم عرفی متشکل از دوازده ماه 30روزه و پنج روز اضافی خاص که به آن علاوه می شد تا سالی 365 روزه به دست آید، [که] کهن ترین زیربنای تمام گاهشماری های دنیای غرب امروزی است.» (ص 428) ولز عقیده دارد آنچه که باعث تحول گاهشماری مصر باستان شد را می توان در اختراع خط و به کارگیری آن در ثبت دانش نجوم در مصر دانست و در ادامه به بررسی تحولات دانش نجوم در دوره های مختلف مصر باستان (قبل از فراعنه و فراعنه اولیه، عصر فراعنه قدیم، عصر فراعنه میانه و عصر فراعنه جدید) می پردازد و اعتقاد دارد مورخان تاریخ علم قبول دارند و پذیرفته اند که مصریان عصر باستان دو عنصر اصلی را برای آیندگان باقی گذاشته اند که عبارتند از: 1- گاهشماری عرفی 365 روزه 2- تقسیم شب و روز هر یک به دوازده قسمت. وی در پایان این نکته را متذکر می گردد که مصریان دانش نجوم را در دین و زندگی عرفی خود به کار می گرفتند.
4- تاریخ گذاری هخامنشی و منابع بابلی (نوشته کریستوفر واکر بخش سوم صفحه 473)
قانون بطلمیوس برای اهداف نجومی تنظیم شده این نکته ای است که واکر سعی می کند در مقاله خود بدان بپردازد و عقیده دارد بطلمیوس برای تاریخ گذاری از دو عنصر بهره می گیرد 1- سال 365 روزه مصری 2- مبدا نبونصر. واکر به نقل از بطلمیوس و درباره مبدا نبونصر می نویسد «این آن مبدایی است که رصدهای پیشین و باستانی با آن آغاز می شود و به طور کامل تا زمان ما حفظ و نگهداری شده است.» (ص 474) وی معتقد است در مجموع قانون بطلمیوس قراردادی ساختگی بود که منجمان بتوانند چهارچوب یکدست داشته باشند و در نتیجه بتوانند رصدهای خود را در آن تنظیم کنند. کریستوفر واکر در ادامه به بررسی منابع نجوم در بابل، گاهشماری قمری و تاریخ گذاری مربوط به اسکندر سوم می پردازد.