نشر کی نواز
محمد نجاری
نشر کی نواز
محمد نجاری

آیا مفهوم ملیت و دولت – ملت ها در عصر جدید با نظام های سیاسی در دوران های تاریخی گذشته فرق دارد ؟

 1 ) مقدمه و تعاریف ملت ، دولت و ملی گرایی 

پاسخ به این پرسش برای من کار ساده ای نیست چرا که هم زمان بیشتری را می طلبد و هم صفحات بیشتری را ، از سوی برای من که سالهاست برچسب میهن پرستی یا ناسیونالیسم را با خود حمل می کنم این جدل و گفتگوی بی پایان با طرفداران لیبرالیسم پوپری ، سوسیال دموکرات های هابرماسی ، مذهبی های سیاسی و هزاران مکتب و مکاتب دیگر است که مدام بر طبل و شیپور دشمنی با میهن پرستی یا ناسیونالیسم می زنند و می دمند در حالی که خودشان هیچ دست آورد مثبتی برای جهان به ارمغان نیاورده اند و جالب تر که تلاش کرده اند مفهوم میهن پرستی و ناسیونالیسم را به اندازه عصر مدرن تقلیل دهند ، حال من تلاش خواهم کرد با ارائه تعاریف مشخصی از منابع معتبر تا حدودی به این مفهوم بپردازم .

در کتاب “فرهنگ علوم اجتماعی در قرن بیستم” که توسط ویلیام آوتویت و تام باتامور تنظیم و سرویراستاری شده وحسن چاوشیان آن را ترجمه کرده است ملت را به طور خلاصه این گونه تعریف می کند ، تعریف مشخص و واحدی از ملت نمی توان ارائه کرد ، مشخص کردن واحدهای سیاسی و فرهنگی در طول تاریخ تقریبا غیرممکن است بسیاری از واحدهای سیاسی تاریخی معمولا بزرگ تر یا کوچک تر از آن هستند که بتوان آن را ملت نامید ، امپراطوری ها معمولا چند ملیتی هستند و از سویی دولت شهرها ، قبیله ها و طایفه ها کوچک تر از ملت هستند در این خلاصه از تعریف ملت نکات مهمی وجود دارد .

نخست – مشخص کردن واحدهای سیاسی که نشان دهد ملت وجود داشته یا نه غیرممکن است چرا چون امر تاریخی است و ممکن است به خوبی ثبت نشده باشد.

دوم – اشاره شده که امپراطوری ها از چند ملیت تشکیل شده اند و این گواه وجود ملت است از طرفی در همان منبع در تعریف دولت آمده است ،در میان پژوهشگران و دانشمندان علوم اجتماعی توافق گسترده ی درباره ی مفهوم دولت وجود دارد که باید دارای سه شرط اصلی باشند :

1 – مجموعه ای از نهادها که توسط افرادی اداره می شوند .

2 – این نهادها در یک میدان جغرافیایی معینی هم قرار دارند .

3 – دولت ها صرفا می توانند در محدوده ی جغرافیایی خود اعمال قدرت و قانونگذاری کنند .

با نگاهی گذار به عصر هخامنشیان ، اشکانیان ، ساسانیان و قبل تر حتی مادها آیا نمی توان این سه اصل را مشاهده کرد در همان کتاب درباره ملی گرایی یا ناسیونالیسم به نکات مهمی اشاره می کند آنها درباره ی ملی گرایی می نویسند ، ” در ملی گرایی واحد سیاسی یا واحد قومی باید هم ارز هم باشند ، یعنی دولت ملی که معادل با فرهنگ ملی ای است که متعهد به حفاظت از آن است ، طبیعی ترین واحد سیاسی است ، ملی گرایی رغبتی به وجود شمار زیادی از افراد غیرملی درون مرزهای دولت – ملت ندارد . اما تحمل ناپذیرترین وضعیت سیاسی برای ملی گرایان این است که قشر حاکم در یک واحد سیاسی متعلق به یک گروه قومی ، غیر از اکثریت جمعیت باشد” .

از این تعریف باید به این نکته اشاره کرد این سرزمین در طول تاریخ هرگاه با حضور اقوام غیر ایرانی به عنوان جمعیت غالب مواجه شده است دچار اضمحلال و نابودی شده است که بحث طولانی است اما با توجه به ظرفیت های جغرافیایی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ایران امروز باید پرسید کشور توسعه نیافته ی ایران آیا توان حضور اکثریت اقوام دیگر را در خود دارد ؟ و از سویی با توجه به تسلط چند هزار ساله ایدئولوژی غیربومی و تحمیلی ، در عرصه ی سیاسی کشور ما چه دست آورد مهمی داشته است ؟ ( که اینگونه بر ناسیونالیسم می تازیم ) با نگاهی سطحی به تاریخ ایران می توان دریافت هر جا در ایران ، حکومتی برخواسته از ساختارهای قومی و فرهنگی اش بوده نتایج زیست در ایران بسیار بهتر بوده تا زمانهای که حاکمان این مرزبوم یا از سرزمین دیگری آمده اند یا بر اساس ایدئولوژِی عاریتی براین سرزمین حکم رانی کرده اند . در ادامه به چند مورد مهم می خواهم بپردازم که نشان از وجود یک سرزمینی می دهد که دارای فرهنگ و تمدنی کهن است که آشنایی با آنان خالی از لطف نیست :

2) ایران نامی برای یک حوزه ی تمدنی و یک سپهر فرهنگی

ایران نامی است برای یک پهنه جغرافیایی انسانی با هویت فرهنگی و پیشینه تاریخی  مشترک که امروزه شامل کشورهای ایران ، افغانستان ، تاجیکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان ، جنوب قزاقستان ، غرب قرغیزستان ، غرب استان سنجان در چین ، غرب کشمیر ، غرب پاکستان ،  برخی نواحی حاشیه جنوبی خلیج فارس ، عراق ، شرق ترکیه و سراسر اران و قفقاز می شود .

3) نام ایران در اسناد تاریخی و باستان شناختی :

در اسناد کشف شده باستان شناسی و برخی مکتوبات باقی مانده از گذشته و اسناد شرق باستان به طور خلاصه می توانم به هفت مورد اشاره کنم

1-3) در الواح سومری که توسط ساموئل کریمر کشف شده به نام ایران اشاره شده

2-3) در تحقیقات باستان شناختی از مجید یوسف زاده در جیرفت کهن که قدیمی ترین حوزه تمدنی در شرق باستان است شاهد اسناد و مدارکی هستیم که اشاره بر نام ایران دارد

3-3) در اسناد و لوایح بر جای مانده از تمدن سومریان شهر شوش را با نام (( ایناتاارین )) می شناختند .

4-3) هردوت در سده پنجم پیش از میلاد در گزارش معروفش از هفت قوم ماد نام می برد که یکی از آنها را (( آریازنتو)) نام می نهد وی می گوید مادها خود را آریایی می نامیدند

5-3) در کتاب اوستا کهن که مربوط به سده هفتم پیش از میلاد است نام ایران بکار گرفته شده است

6-3) نام ایران در شاهنامه فردوسی نیز بکار رفته است

7-3) اما نکته اصلی وجود نام ایران یا آریا در عصر هخامنشیان است که در سنگ نوشته های برجای مانده از عصر داریوش سه بار این نام بکار گرفته شده است . البته اسناد و مدارک دیگری نیز هست و این که اینجا به صورت تیتروار و خیلی گذرا تلاش کردم به آنها اشاره کنم که حتما نیازمند به تفضیل است .

4) وجود پرچم در سپهر تاریخی ایران :

پرچم نماد یک ملت ، سرزمین ، قوم یا گروهی از مردم است که در سرزمین ایران از نشانه های چون پیکره جانوران ، پرندگان و اختران استفاده شده ، انتخاب این اشکال و بررسی آنها نشان می دهد که این موجودات مربوط به چه جغرافیایی بودند

در حقیقت پرچم یکی از نمادهای هویت و اصالت یک ملت ، سرزمین ، قوم یا گروهی از افراد است در اسناد تاریخی به حضور پرچم از دوره پیشدادیان اشاره شده اما چون تاریخ را بهتر است به اسناد باستانشناختی مزین کرد می توان از عصر هخامنشیان مثال آورد حضور پرچم عقاب زرین ، پرچم همای ، پرچم گل نیلوفر آبی و پرچم گل نیلوفر که نشان از یک ملت دارد .

5) بررسی اجمالی نظریه ی کهن گرایان درباره ی ایران :

محققان درباره قوم گرایی و ناسیونالیسم اختلاف نظر دارند که به نکات مهمی در این باره اشاره میکنم :

1-5) کهن گرایان اعتقاد دارند مفهوم ایران ، قوم ایران و نژاد ایرانی از گذشته وجود داشته است

2-5)آنها ادعا دارند ملت و ناسیونالیسم پدیده های کهن هستند

3-5) آنها مدعی هستند آنها پدیده های جهان شمول بوده اند

4-5) ایران حداقل از 2500 سال قبل تا کنون بی وقفه وجود داشته

5-5) عظمت ایران مربوط به قبل از حمله اعراب است که با زور و شمشیر بر ایران پیروز شدند

6-5) ایرانیان دارای نژاد آریایی هستند و نسبت خویشاوندی با اروپائیان دارند

باید بگویم تفکیک عناصری چون امپراطوری ، دولت ، ملت ، نژاد ، قوم و … در تحلیل شناخت از این حوزه تمدنی بسیار کار بیهوده ی است چرا تلاش می شود ماهیت های فرهنگی و تمدنی گذشته را مورد کتمان قرار داد ؟ آیا واقعا تاریخ در یک نقطه از حرکت ایستاده و مسیر خود را عوض کرده که ما هم دست به  چنین تفکیک های می زنیم ؟ من قائل به امر تقدم و تاخر تعریف دولت و ملت نیستم بلکه این را فرایندی تکاملی تلقی می کنم درباره ضرورت ناسیونالیسم ایرانی فقط این نکته را بگویم که استعمار با زدودن عنصر ناسیونالیسم از سرزمین ما هدفی جز تسلط بیشتر بر ما در سر ندارد .

6 ) ملی گرایی انشانی – ایرانشهری نیاز امروز ایران :

1 ) ملی گرایی بر خلاف آنچه اروپایی ها با محوریت بریتانیا ادعا دارند ریشه در عصر مدرن ندارد چرا که اشتراکات فرهنگی ، زبانی ، نژادی و سرزمینی در طول تاریخ بشر وجود داشته و همیشه سبب جمع شدن مردمانی گرد هم شده است ، تشکیل حکومت ها و  امپراتوری ها در قرون گذشته و تشکیل دولت ها و کشورها در زمان حال گواه بر این مدعاست .

2 ) در حقیقت ملی گرایی انشانی – ایرانشهری اشاره به حوزه ی فرهنگی و تمدنی دارد که اقوام گوناگون با گویش های متفاوت و آداب و رسوم و عقاید مختلف در کنار هم و برای منافع مشترک خود زندگی می کردند اقوامی مانند کردها ، لرها ، ترک ها ، بلوچ ها ، پارت ها، پارس ها ، عرب ها و غیره مردمان این حوزه ی فرهنگی – تمدنی بوده و هستند و تاکید دارم که ملی گرایی انشانی – ایرانشهری حلقه گم شده ی سیاست و فرهنگ جامعه ی امروز ما و تمامی اقوام این منطقه است .

3 ) هر جا استکبار و استعمار نوین با محوریت بریتانیا تصمیم گرفته منابع ملتی را غارت کند و فرهنگ ملتی را نابود کند ، ملی گرا های آن حوزه ی فرهنگی و تمدنی را با فاشیسم اروپایی ، ناسیونالیسم اروپایی و نژادپرست های اروپایی برابر کرده است و از طرفی ملی گرا ها رو دشمن ادیان ، اقوام و نژادهای گوناگون معرفی کرده اند ، که حداقل در حوزه ی فرهنگی – تمدنی ، انشانی – ایرانشهری اینگونه نیست برای نمونه تجربه ی سیاسی و دینی حکومت هخامنشیان ( انشانی ) بر آزادی اقوام در اتحاد و آزادی ادیان در کثرت تاکید دارد .

4 ) ملی گرایی از نوع انشانی – ایرانشهری از دیدگاه من‌ ضد استکبار و ضد استعمار ترین جریان جهان است و نقطه مقابل جدایی طلبی و تجزیه طلبی است ، کشورهای استکباری – استعماری نوین با محوریت بریتانیا تلاش می‌کنند با رشد تفکرات قومی منطقه ی مانند پان ترکیسم ، پان عربیسم و پان کردیسم حوزه ی فرهنگی و تمدنی انشانی – ایرانشهری را به چالش کشانده و بر اختلافات واهی دامن بزنند و به وسیله ی مزدوران آنها را ترویج دهند تا بتوانند منافع سیاسی و ملی خودشان را تامین و مانع از وحدت اقوام و نژاد های اين حوزه ی فرهنگی و تمدنی شوند چرا که اساسا نفوذ در میان حکومت های کوچک و ضعیف تر برایشان هزینه کمتری دارد و از سوی مناسبات این کشورها برایشان قابل کنترل تر خواهد شد ، اما باید اشاره کنم تمامی اقوام موجود در این حوزه ی فرهنگی- تمدنی مانند کردها ، لرها ، ترک ها ، بلوچ ها ، پارت ها، پارس ها ، عرب ها و غیره متعلق به این حوزه ی فرهنگی و تمدنی هستند و همه منافع مشترک با هم دارند و باید متفکرین ، اساتید ، دین ورزان و سیاست ورزان به این اتحاد فرهنگی و تمدنی انشانی – ایرانشهری ، که بسیار کهن است و البته توسط استکبار و استعمار گسسته است مدام تاکید و آن را ترویج کنند .  

منابع :

1)فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم/ ویلیام آوتویت / باتامور

2)ایران چیست /رضا مرادی غیاث آبادی 

3)تاریخ پرچم ایران / دکتربختور تاش 

4)قوم و قوم گرایی در ایران / دکتر حمید احمدی 

5)پیدایش ناسیونالیسم ایرانی / رضا ضیاء ابراهیمی 

6)هویت ملی ایرانیان / دکتر محمد عالیخانی 

7)ایرانی بودن و ایرانی بهتری شدن / به کوشش مهران افشاری

آخرین مقالات

error: Content is protected !!