1) درباره ی زندگی علمی تالکوت پارسونز
پارسونز در سال 1902 میلادی در آمریکا و در خانواده ی مذهبی به دنیا آمده، وی تحصیلات اولیه را در آمریکا سپری کرد وی برای تحصیل در مقطع لیسانس رشته ی زیست شناسی را برگزید و در این رشته ثبت نام نمود اما در نهایت تغییر رشته داد و در رشته های اقتصاد و جامعه شناسی به تحصیل تا مقطع دکترا پرداخت ، پارسونز دوره ی کارشناسی ارشد را در انگلستان گذراند و دکترایش را در آلمان و از رساله دکتری اش در در هایدلبرگ دفاع کرد. باید گفت که اندیشمندانی چون وبر، دورکیم، وبلن و مالینوفسکی در اندیشه پارسونز بسیار تاثیر گذار بودند وی در طول حیات علمی اش تلاش کرد تا یک نظریه کامل درباره ی جامعه ارائه دهد و همین رویکرد عام و کلی سبب گردید نظریات وی انتزاعی تلقی گردد.
پارسونز مهمترین نظریه پرداز آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم است وی علاوه بر جامعه شناسی در حوزه های دیگری چون خانواده ، بوروکراسی، حرفه ها و سیاست به تحقیقات علمی پرداخته است، پارسونز یکی از مهم ترین نظریه پردازان جهان است که باعث رشد کارکردگرایی شده است جریانی که توسط دورکیم پی ریزی شده بود، پارسونز نیز بر نظم اجتماعی تاکید داشت و نظام مسلط در اندیشه ی وی، نظام فرهنگی است. وی اعتقاد دارد برای فهم نظام اجتماعی باید تمایز بین فرهنگ ، شخصیت و جامعه مورد تحلیل قرار گیرد پارسونزدر سال 1979 پس سالها کوشش در جامعه شناسی درگذشت.
2) برخی از مفاهیم نظری در آراء جامعه شناختی پارسونز
1-2) نظریه کنش – وی تلاش می کند تا بین کنش و رفتار تفاوت قائل شود، وی کنش را امری دارای خاستگاه ذهنی می دانست اما رفتار را باز خورد عملی در تقابل با موضوعات بیرون و محرک ها تلقی می کرد. پارسونز کنش را نوعی همسویی با هنجارهای اجتماعی تلقی می کند وی اعتقاد دارد زمانی که یک کنشگر با محرک ها روبرو گردد ، دست به گزینش و انتخاب می زند در حقیقت اراده فرد کنشگر اینجا وجه تمایز است پارسونز ملاک های را برای کنش در نظر می گیرد که عبارتند از : یک) الزام وجود یک کنشگر، دو) وجود یک هدف مشخص، سه) کنش در شرایط خاص شکل می گیرد، همراه با وسایل مشخص که برآن نظارت دارد، چهار) ارزشها و هنجارها در انتخاب جهت گیری برای رسیدن به هدف کنشگر اثر دارد.
2-2) نظام اجتماعی – به تعبیر گی روشه ، زمانی که پارسونز نظام اجتماعی را می نوشت تمام توجهش پیوسته به کنش معطوف است ، اما برای آنکه نظام اجتماعی را تعریف کند، توجهش روی کنشگر متمرکز می شود، پارسونز با این تغییر جهت در شناخت جامعه ناگریز است تا به سه مفهوم شخصیت ، فرهنگ و جامعه به عنوان سه رکن اصلی اهمیت دهد و به آنها بپردازد . وی اعتقاد دارد جامعه با فرهنگ تمایز دارد چرا که فرهنگ به مثابه مجموعه ی از ارزشها و نهادهای جمعی کنشگران تلقی می شود و نمی توان آن را به اندازه کنش بین دو فرد تقلیل داد از طرفی شخصیت با نقش پذیری است که رشد می کند و یک فرد به عنوان یک پدر، یا معلم می تواند کنش داشته باشد . پارسونز اعتقاد دارد کنشگر در نظام اجتماعی بین پنچ نظام کنشی قرار می گیرد که مجبور است یکی از دو سویه های کنشی را برگزیند : نخست ) کنشگر می تواند احساساتش را بروز دهد یا کنترل کند، دوم ) کنشگرمی تواند به اهداف جمعی پاینده باشد یا نه در راستای اهداف خودش عمل کند، سوم ) کنشگر می تواند رفتاری بر اساس معیارهای عمومی داشته باشه یا بر عکس، چهارم ) کنشگری می تواند دیگری را براساس کلیتش مورد قضاوت و بررسی قرار دهد یا براساس تخصص یا مشخصه های مهارت اش ، پنجم ) کنشگر می تواند به یک جنبه از کنش و ر فتار دیگران توجه کند یا تمام وجوه آنها را مدنظر قرارد هد .
3-2) کارکردهای چهارگانه هر نظام کنش (AGIL) – پارسونز اعتقاد دارد بقای سیستم های اصلی و سیستم ها فرعی مستلزم عمل کردن به چهار کارکردی هستند که معروف به AGIL گردیده است ، نخست – تطبیق ، سیستم های اجتماعی باید منابع را از محیط تامین کنند و در اختیار سیستم قرار دهند، حتی شاید لازم باشد با محیط تطبیق پیدا کنند و لازم باشه دستکاری هم انجام دهند. دوم – رسیدن به اهداف ، یک سیستم اجتماعی باید دارای هدف مشخصی باشه البته این اهداف می تواند در هر یک از سیستم ها متفاوت باشه که با تعیین الویت ها و تامین منابع باید برای رسیدن به آنها تلاش کند . سوم – یکپارچگی ، سیستم ها باید گروه های فرعی را هماهنگ، اصلاح و کنترل کنند . چهارم – همبستگی
، کنترل تنش های بین کنشگران و حفظ الگوها یکی دیگر از وظایف سیستم اجتماعی است.
نظام اجتماعی | نظام فرهنگی |
نظام شخصیتی | نظام رفتاری |
2-4) نظام کنش – در این جدول نظام کنش یا سطوح سیستم پارسونز را میتوان به خوبی مشاهده کرد پارسونز می گوید سیستم های اجتماعی یا نظام های اجتماعی نباید به گونه ی طراحی شوند که افراد و کنش گران در آن نتوانند کنش داشته باشند وی چهارسطح سیستمی یا نظام کنش را مطرح می کند، نخست ) نظام اجتماعی – در این نظام کنش متقابل افراد با هم معنا دارد یعنی تعدادی از افراد که با هم کنش دارند و نقش های افراد از یک سو و از طرف دیگر قوانین وابسته به این نقش ها شکل میگیرد و اگر اجرای قانون به درستی توسط کنشگرها انجام شود سیستم حفظ می گردد، دوم ) نظام شخصیتی – وی اعتقاد دارد شخصیت کنش گر در انطباق با نیاز های اجتماعی اش آن بخشی را نشان می دهد که رابطه با تمایلات فرد دارد، سوم ) نظام فرهنگی – واکنش کنشگران به مفاهیم بیرون از خودشان ، به نهاد ها ، ارزش ها و غیره ، در حقیقت کنش هایی که افراد نقش هدایت کنندگی در آن ندارد بلکه از بیرون عاملی منجر به انجام کنشی می شود مثل مراسم آیینی و هوادارن یک تیم ورزشی ، چهارم ) نظام رفتاری – ارگانیکی – پارسونز در این بخش به مسائل و وجوه زیستی و ارگانیکی می پردازد که قطعا اثرات تحصیل وی در رشته زیست شناسی می باشد.
پارسونز به مباحثی چون تغییرات اجتماعی و تکامل نیز می پردازد وی اعتقاد دارد جامعه که در مسیر تکامل است باید از نظام های انتسابی به سویی نظام دستاوردی حرکت کند نظام ها انتسابی بر سمت ها و نقش های تکیه دارند که بر خواسته از سنت وراثت است، اما در جامعه ی تکامل یافته به دستاورد ها، مهارت ها و توانایی های افراد توجه خواهد شد ، در حقیقت در نظام انتسابی ، ایستایی حاکم است و در مقابل در نظام دستاوردی ، پویایی اجتماعی حاکم است که منجر به رفع نیازهای ضروری اجتماع می گردد. وی اعتقاد دارد برای رشد یک جامعه نیاز به نظام دستاوردی الزامی است تا بیشتر افراد جامعه بتوانند از محرومیت های نظام سنتی و انتسابی رهایی یابند . وی می گوید تحولات اجتماعات مدرن نیاز به تحول در نظام انتسابی دارد .
منابع :
- جامعه شناسی تالکوت پارسونز – گر روشه
- نظریه اجتماعی مدرن : از پارسونز تاها برماس – یان کرایب
- نظریه های کلاسیک جامعه شناسی – تیم دیلینی
- نظریه های جامعه شناسی دوران معاصر – ریتوز