1- زندگی و زمانه ی خواجه نظام الملک
ابوالحسن علی بن اسحاق بن عباس توسی، مکنّی به ابوعلی مقلب به ” سیدالوزراء و قوامالدین ” و مشهور به خواجه ” نظامالملک توسی “، دانشمند و نویسنده قرن پنجم و وزیر نامدار دوره سلجوقی است . وی در روز جمعه 21 ذیالقعده سال 408 هجری در شهر نوقان توس خراسان (بخشی از مشهد فعلی) در خانواده ی دهقان به دنیا آمد در زمانه خواجه نظام الملک بر خلاف دوره های بعدی تاریخ ایران که طبقه ی دهقان نماد فرودستی بود ، طبقه ی دهقان نماد داشتن اعتبار و نسب خانوادگی قلمداد می شد ، خواجه آموزش های مذهبی اش توام با تعصب اهل سنت ( فقه شافعی و حدیث) بود. از آنجا که دانشاندوزیاش در شهر توس بود، توسی خوانده میشد . خواجه نظامالملک در کودکی به همراه پدر قرآن را ختم نمود . وی در همان سنین و در شهرهای توس و نیشابور به تحصیل علوم پرداخت و در این خلال، برای تحصیل دانش به مرو سفر کرد و نیک بختی دیدار با عارف بزرگ ابوسعید ابوالخیر در میمه نیشابور نصیبش گردید . از آنجاییکه پدرش از یاران محمود سبکتکین (غزنوی) بهشمار میآمد ، به غزنه رفت و در خدمت ابوعلی ابنشاذان وزیر آلب ارسلان درآمد تا بهعنوان کاتب نزد وی خدمت کند . ابنشاذان بههنگام وفاتش، به خواجه وصیت کرد که به خدمت سلطان آلب ارسلان درآید و او نیز چنین کرد. آلب ارسلان خواجه را به عنوان وزیر خویش برگزید و تمام کارهای مملکتی را به وی سپرد و سلطان هیچ امری را بدون مشورت وی انجام نمیداد. او در عهد وزارت خود، خدمات فرهنگی بسیار عظیمی را انجام داد که تا آن موقع در تاریخ سابقه نداشته است. وی علاوه بر رتق و فتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی، دست به ایجاد مدارسی زد که در تاریخ بهنام وی به مدارس نظامیه مشهور است . مهمترین آنها عبارتند از: ” نظامیه بغداد ، موصل ، نیشابور ، بلخ ، هرات ، مرو ، آمل ، گرگان ، بصره ، شیراز ، و اصفهان ” . درباره ی سلجوقیان باید گفت آنها ابتدا غزنویان را شکست دادند و قدرت را در بغداد از دست آل بویه گرفتند و قدرت از آل بویه که منسوب به تفکر شیعی مذهب بودند به دست خلیفه و سلجوقیان سنی مذهب رسید ، اما نکته اینجاست سلجوقیان قدرت سیاسی را به خلیفه عباسی ندادند و این مسیر نقش خواجه نظام الملک غیر قابل انکار است . دکتر حاتم قادری درباره ی خواجه نظام الملک می نویسد : ” او پاسدار نهاد وزارت و در خدمت نهاد سلطنت با تمایلات ایرانی و گرایش های شدید در فقه شافعی بود ” .خواجه نظام الملک با شیعیان ، اسماعیلیان و باطنی ها به شدت ضدیت داشت وی در کنار دشمنی با بد مذهبان با سایر فرقه های اهل سنت از جمله حنفی ها هم رابطه ی خوبی نداشت وی تا جایی پیش رفت که در قتل با مباشرت در قتل ” عمید الملک کندری ” از دیگر وزرای آلب ارسلان سلجوقی مشارکت کرده ، هر چند که به نظر می رسد کندری خود مستحق چنین سرنوشتی بوده است . وی مدارس نظامیه را در دفاع از اندیشه های اهل سنت در برابر اندیشه های شیعیان و عقلی مذهبان تاسیس نمود ، خواجه نظام الملک بعد از مرگ آلب ارسلان و جانشینی ملکشاه سلجوقی همچنان به عنوان وزیر دربار سلجوقیان خدمت کرد تا اینکه در سال 485 ه.ق در کرمانشاه و توسط یکی از فدائیان حسن صباح و فرقه اسماعیلی به قتل رسید .
2- تفکر سیاست نامه نویسی و خواجه نظام الملک
سیاست نامه نویسی در دوره اسلامی را می توان در ادامه اندرزنامه نویسی عصر ساسانی دانست ، سیاست نامه نویس ها همگی افرادی بودند که در دربار حاکمان اسلامی خدمت می کردند ، سیاست نامه نویس ابتدا در ادبیات ایرانیان پس از اسلام رواج یافت و سپس وارد عرصه ی تاریخ نگاری و در آخر وارد عرصه سیاست شد و باز هم اشاره می کنم که آبشخور سیاست نامه نویسی اسلامی ریشه در اندرزنامه نویسی ها ی ساسانی دارد و منطق اندیشه ی ایرانشهری در دوره ی اسلامی به واسطه ی این سیاست نامه نویسی ها رواج پیدا کرد ، سیاست نامه نویسان بیشتر به راهنمایی شاهان و حکومت داران می پرداختند و کم تر نظریه پردازی در امر سیاست می کردند آنها بیشتر به فن حکومت کردن پرداخته اند ، اما سیاست نامه نویسی خواجه نظام الملک تفاوت عمده ای با جریان سیاست نامه نویس های ماقبل خود داشت ، وی علاوه بر طرح مباحثی پیرامون فن سیاست به سرشت و ذات سیاست هم اشاره می کند که این وجه تمایز سیاست نامه نویسی خواجه نظام الملک با سایر کتب نوشته شده در این حوزه است ، دوست دارم به ابن مقفع اشاره کنم که پیش از خواجه به سیاست نامه نویسی پرداخته است کوتاه بگویم تاثیر و نقش ابن مقفع به عنوان یک زرتشتی که بنا به مصلحت به آیین اسلام درآمده در رشد علم دوستی عباسیان بر اساس منطق ایرانی ، با آراء کوته نظرانه خواجه نظام الملک در فرو نشاندن چراغ علم در ایران قابل تامل است اما جای تاسف است که این مساله از نظر بسیاری از متفکران فعال در حوزه اندیشه ایرانشهری و علم سیاست مورد توجه جدی و بحث قرار نگرفته است ابن مقفع در کتاب های ” ادب الکبیر ” و ” ادب الصغیر ” به تفکیک به بحث سیاست نظری و علمی می پردازد که در جای خود قابل تامل است .

3- دشمنی با خرد و علم برای دفاع از سنت شافعی و یکپارچگی سیاسی سلجوقیان
با روی کار آمدن سلجوقیان در منطقه تمدن ایرانی با همدستی خواجه نظام الملک ، مبارزه با خرد و علم آغاز شد ، سلجوقیان به ضرب شمشیر و قدرت نظامی و از طرفی با اندیشه های دگم و بسته خواجه نظام و جریان تند حاکم بر مدارس نظامیه به ترویج سنت و دشمنی با عقل پرداختند ، آنها به ویژه خواجه نظام الملک با اندیشه های فلاسفه ، شیعیان ، اسماعیلیان و معتزله و به تعبیری با هر جریان عقل گرا و مخالف اندیشه خود به شدت برخورد کردند ، خواجه نظام الملک با تاسیس مدارس نظامیه تلاش کرد در ترویج یک جریان فکری تند و تک ساحتی در جامعه همت گمارد وی افراد فارق التحصیل در این مدارس را به صورت اتوماتیک وارد عرصه سیاست و مناسب اداری حکومتی می کرد آنها به جز فقه ، اصول و معارف دینی چیز دیگری را فرا نمی گرفتند ، خواجه جریانی را بر این مدارس مسلط کرده بود که آرائ فقها و اندیشه های فقه شافعی تدریس می شد وی چنان سختگیری و تعصبی به تفکر شافعی داشت که عرصه را بر سایر اندیشه های اهل سنت نیز بسته بود چه برسد به اندیشه های غیر اهل سنت ، خواجه نظام الملک را باید سرآمد راه اندازی جریان حذف اندیشه و عقل دانست و این هرگز قابل بخشش نیست هر چند که خود اسیر این جزم اندیشی گردید و در نهایت کشته شد .
4- کتاب های خواجه نظام الملک
مشهورترین کتاب خواجه ” سیاستنامه ” است و مؤلف آن، بهعنوان نخستین نماینده بزرگ سیاستنامهنویسی در دوران اسلامی بهشمار میرود نظامالملک فیلسوف سیاسی نبوده و مانند افلاطون و ارسطو و فارابی و ابنسینا و عامری فقط اصول نظری سیاست را بیان نکرده است بلکه اندیشههای او در سیاستنامه، ماخوذ از تجربههای عملی خود او در سیاست و نیز برخی از اصولِ سیاست و حکومت اسلامی (بهویژه بر پایهی فقه شافعی و اصول عقاید اشعری) بوده است . اهمیت کتاب سیاستنامه به اندازهای است که اصول اساسی اعلامشده در این کتاب ، هنوز هم راهنمای ملتها و حکام در مسائل داخلی و ارتباطات با دیگر کشورها است . از دیگر کتابهای وی میتوان به ” دستورالوزراء ” (وصایای خواجه نظامالملک) و ” سفرنامه ” اشاره کرد.

5- سیاست نامه و اندیشه سیاسی خواجه نظام الملک
سیاست نامه یا سیر الملوک مهم ترین اثر خواجه نظام الملک است که در 50 فصل تنظیم و نگارش شده است . در ابتدا 39 فصل از این کتاب را و در سال 479 ه.ق در پاسخ به سلطان ملکشاه سلجوقی به نگارش درآورده و 11 فصل پایانی یا بخش دوم کتاب در زمانی نگارش یافته که خواجه نظام الملک با مخدومین خود دچار اختلافاتی است که به گفته ی دکتر قادری در مطالعه و بررسی کتاب لازم است این فرض را در نظر داشت .
در ادامه این نوشتار به بررسی برخی از نکات مهم و آراء خواجه نظام الملک می پردازیم که در جای خود قابل تامل ، بررسی ، نقد و تحلیل است .
5-1) دیدگاه خواجه نظام الملک درباره ی حاکم و نظام پادشاهی
خواجه نظام الملک به صراحت قدرت پادشاه آرمانی خود را ناشی از اراده خدا می داند . مشروعیت پادشاه مد نظر خواجه نظام الملک تحت تاثیر جریان انتخاب خلیفه در اندیشه اسلامی نیست بلکه وی با تاثیر از نظریه پادشاهی ایران باستان به زعم اکثر محققان حوزه ی علم سیاست ، مشروعیت پادشاه خود را از ” فرایزدی ” می گیرد وی اعتقاد دارد پادشاهی که مشروعیت خود را از آسمان گرفته است در چشمانش هیبت و حشمت وجود دارد و مردم با دیدن او تسلیم وی می گردند ، وی اشاره می کند هر صاحب قدرتی لزوما نمی تواند پادشاه و حاکم باشد ، پادشاه نیک و خوب دارای صفات نیکویی چون دانایی و توانایی است ، اگر نظر خواجه را درباره ی پادشاه آرمانیش بخواهیم برشماریم باید به دو نکته مهم اشاره کنیم :
نخست ) رعایت عدالت و دادگری ، دوم ) توجه به دین و دین مداری پادشاه . در نظر وی ویژگی عدالت یک پادشاه بر دین داری او ارجحیت دارد . خواجه نظام الملک در جاهای اشاره می کند که اگر خدا بخواهد به مردمان لطف کند و پادشاه خوب بر جامعه می گمارد و بر عکس آن هم صادق است که علت آن در بی دینی مردمان است . وی به مسئله وراثت هم اشاره می کند در حقیقت بیعت و انتخاب عملا از آرای وی کنار می رود او اراده خدا ، توانایی پادشاه و وراثت را عامل به قدرت رسیدن پادشاه می داند ، وی مقاومت در برابر پادشاه بد را جایز نمی داند و ثبات را بر هرج و مرج مقدم می داند ، وی می گوید پادشاه باید بر پایه ی قوانین شریعت عمل کند در حقیقت قانون حاکم بر حکومت داری پادشاه باید شریعت باشد و اگر چنین بود پادشاه در مسیر خوبی و خدا گام برداشته است .
5-2) دیدگاه خواجه نظام الملک درباره ی سایر اندیشه ها
از نظر خواجه تمام افرادی که به هر شکلی با آیین اهل سنت و به ویژه شافعی ها مخالف بودند بد مذهب تلقی می شدند او بسیار نگران بود که آنها به ویژه اسماعیلیان و شیعیان در قلمرو حکومت سلجوقیان قدرت ایدئولوژیک و سیاسی پیدا کنند البته احساس خواجه نظام الملک بی راه نبود چرا که اسماعیلیان در داخل ایران قدرت نظامی داشته و فدائیان آنها هر لحظه خطر جدی می آفریدند وی با تاسیس مدارس نظامیه که پیش تر و به اختصار بدان اشاره کردیم تلاش کرد تا در برابر هر اندیشه ی غیر شافعی ایستادگی کند .
5-3) اختلافات خواجه نظام الملک با نظام فرهنگی و سیاسی سلجوقیان
مشکلات خواجه نظام الملک با حکومت و خاندان سلجوقیان را می توان در سه سطح رفتاری ، مذهبی و فرهنگی برشمرد :
نخست ) اولین اختلاف وی با پادشاه سلجوقی بر سر گماردن جاسوس در مناطق مختلف پادشاهی بود ، پادشاه سلجوقی با این مساله مخالف بود .
دوم ) پادشاهان سلجوقی از نظر مذهبی با تمام فرقه های اهل سنت تعامل و مدارا داشتند و با احترام برخورد می کردند و تلاش می کردند بین جریان شافعی اهل سنت و حنفی اهل سنت تعادل و مدارا برقرار کنند ولی خواجه نظام الملک با تعصب زیاد نسبت آیین شافعی زمینه ساز این اختلاف مهم بین خود و پادشاه سلجوقی شد .
سوم ) خواجه نظام الملک با نظام قبیلگی و فرهنگ حاکم بر ساختار حکومتی سلجوقیان مشکل و اختلاف سیاسی و نظری داشت وی که علاقه مند به ثبات و وحدت رویه بود این ساختار بدوی ، قبیلگی و فرهنگی را مانع انسجام حکومت می دانست و این مورد هم یکی از علت های اختلاف بین نهاد وزارت به سر کردگی خواجه نظام الملک و نهاد پادشاهی بود وی به گفته ی مورخین متاثر از اندیشه های ایرانشهری و تک مذهبی عصر ساسانی و عدم تعامل با سایر مذاهب در عصر ساسانی بوده است و بر آن بود که سلجوقیان را متقاعد به حمایت از مذهب شافعی کند و دیوان سالاری را بر نظام قبیلگی حاکم کند و این عوامل دست مایه اختلاف وی با مخدومین سلجوقی بود.
6) نظر دکتر جواد طباطبایی درباره ی اندیشه سیاسی خواجه نظام الملک
در این قسمت می خواهم به اختصار به آرا دکتر طباطبایی درباره ی اندیشه ی خواجه بپردازم او اندیشمند محبوب دکتر طباطبایی است و در اینجا در 5 مورد به آن اشاره می کنم :
6-1) پادشاه در نظر خواجه نظام الملک دارای فرایزدی است و مانند امام و خلیفه به ترتیب توسط امام قبلی و یا با بیعت به قدرت نمی رسد .
6-2) مهمترین ویژگی پادشاه آرمانی خواجه نظام الملک عدل و عدالت است و در مرتبه ی دوم دین و شریعت مداری است .
6-3) از نظر خواجه اگر پادشاهی بر اساس قدرت شمشیر بر مسند قدرت رسید باید تحت تعلیم قرار گیرد تا بتواند امور را سامان دهد در حقیقت این تعالیم نوعی دیوان سالاری برای قوام و دوام سلطنت و اجرای عدالت است .
6-4) خواجه صفاتی چون مردانگی ، عدل ، خوی نیکو و نسب پادشاهی را از ایران باستان با صفت های شریعت محوری چون روزه ، نماز شب و سایر فضایل دینی که از اسلام گرفته است ترکیب کرده و شمایل پادشاه محبوب و آرمانی اش را ترسیم کرده در حقیقت وی نظریه التقاطی را مطرح می کند .
6-5) خواجه نظام الملک در سراسر آراء خود بر لزوم وجود وزیری کاردان در کنار پادشاه تاکید دارد و اصل مشورت کردن را مبنایی تئوریزه کردن ارکان وزارت و پادشاهی قرار می دهد .

منابع :
1) درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران / دکتر سید جواد طباطبایی
2) تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و اسلام / دکتر کمال پولادی
3) اندیشه های سیاسی در اسلام و ایران / دکتر حاتم قادری
4) ما چگونه ما شدیم / دکتر صادق زیباکلام
5) سیاست نامه / خواجه نظام الملک