نشر کی نواز
محمد نجاری
نشر کی نواز
محمد نجاری

ماکس وبر و جامعه شناسی سیاسی

1 ) الگوی جامعه شناسی سیاسی در اندیشه ی ماکس وبر

برخی از تحلیل گران بین اندیشه های سیاسی ، تاریخی و اجتماعی ماکس وبر قائل به پیوستگی نمی باشند اما دکتر حسین بشریه به پیوستگی آن مفاهیم تاکید دارد در زیر به خلاصه ی از آن مفاهیم را اشاره می کنیم :

جهان عقلایی = جهان عوامل غیر عقلایی <— تاریخ

کنشهای عقلایی معطوف به هدف = کنش های سنتی معطوف به احساس <— جامعه

سیاست های قانونی – عقلایی = سیاست های کاریزماتیک <— سیاست

وبر اعتقاد داشت جهان همیشه در مسیر عقلانی تر شدن گام بر می دارد وی اعتقاد دارد هرچند عقلانی شدن در حیات بشر وجود داشته اما در هر مرحله از تاریخ بشری و در طی گذر از مرحله ای به مرحله دیگر جوامع را دچار بحران های مختلفی می کند از سویی ماکس وبر این فرایند عقلانی رابرای تمام وجوه زندگی بشر در نظر نمیگیرد ، بلکه صرفا آن را برای حوزه های اقتصادی ، علم و بوروکراسی در نظر گرفته ، شاید بهتر است بگویم در نظر ماکس وبر این سه حوزه تنها توانایی رشد عقلایی و عقلانی شدن را دارند . ماکس وبر اعتقاد دارد بشر در طول تاریخ با وجه عقلانی حیاتش راه زندگی را به وسیله ابزار آسان کرده و تمدن سازی می کند و از سویی با افسانه پردازی که برخواسته از جنبه های روحانی و احساسی حیات انسان است سبقه غیر عقلانی می دهد و آنها را اداره می کند وی سلطه های کاریزماتیک را برخواسته از این بخش از حیات بشری می داند . اگر بخواهیم اندیشه وبر را به دو دسته عقلانی و غیر عقلانی تقسیم کنیم باید توجه کرد که در امر سیاست نیز اینگونه تلقی خواهد شد که برخی رفتارهای سیاسی عقلایی و برخی دیگر غیر عقلایی است .

2 ) مفهوم قدرت در اندیشه سیاسی ماکس وبر

در اندیشه ماکس وبر قدرت یعنی ، اعمال قدرت بر فرد یا افراد که شاید با مقاومت انها نیز روبرو گردد ، اما تعریف رابرت دال را می توان کامل تر از وبر قلمداد کرد دال یکی از برجسته ترین متفکرین حوزه جامعه شناسی سیاسی با گرایش پلورالیسم می باشد او( دال ) می گوید : قدرت یک رفتار کاملا اندیشمندانه و سنجیده است که یک طرف می تواند بدون ایجاد مقاومت در طرف دیگر او را متقاعد سازد تا رفتارهای را انجام دهد یا افکاری را بپذیرد که مایل به انجام آن نبوده است ، ویلیام کورنهوزر در کتاب جامعه ی توده ای از انواع مختلفی از جوامع در شش سطح نام می برد که عبارتند از :

الف) جامعه ی سنتی ، که پیوستن توده ها به جامعه الیت ها منتفی است .

ب) جامعه متکثر – امکان ارتباط با جامعه الیت ها هست ولی بسیج توده ها میسر نیست .

ج)جامعه ی توده ای – توده ها قابل بسیج هستند و امکان ورود به جامعه الیت ها میسر هست .

د ) جامعه توتالیتز – جامعه ای است بسته ولی توده ها قابل بسیج هستند .

در ادامه به مفهوم کلاسیک از قدرت ، سیاست و سلطه در اندیشه ماکس وبر می پردازیم

2-1 ) سیاست و سلطه سنتی

ماکس وبر در اینجا بر این نکات تاکید می کند که مبنای قدرت اراده و سلطه قوانینی از پیش تعیین شده است در این جوامع نهاد دین به عنوان پایه سنت در برابر حکام سنت شکن می ایستد و از طرفی شاید در اینجا بین نهاد ها و گروه های سنت شکن تعارض هایی رخ می دهد ماکس وبر اعتقاد دارد سیاست های مبتنی بر سنت گرایش به شخصی شدن دارند ، رسیدن به قدرت مبتنی بر خوشاوندی است ، دستگاه اداری و سیاسی نظام سنتی از نظم و انسجام برخوردار نیست ، قدرت های سیاسی در پایه های مختلف نظام سنتی مدام دست به دست می گردد در این نظام سیاسی امنیت شغلی وجود ندارد وی از نظام پاتریمونیالیسم یاد می کند نظامی که حاصل نظام غیر متمرکز فئودالی است ، نظامی که در تقابل با ارتش های مدرن و در نزاع های گسترده به وجود آمده است و در ادامه در طی رشد نظام پادشاهی و امپراتوری های بزرگ این روند رو به افول گذاشت .

2-2 ) سیاست و سلطه بورکراتیک

ماکس وبر از پیدایش بوروکراسی عقلایی به عنوان عامل اصلی گذار از جامعه سنتی یاد می کند . وی ساختار را مبتنی بر هنجارهای عینی و قانونی تعریف می کند وی اقتصاد مبتنی بر پول ، رشد امکانات ارتباطی ، قوانین مبتنی بر عقل و به خصوص رشد پروتستانیسم را ازعوامل تاثیر گذار در این نظام می داند ، در نظام بورکراتیک روابط مبتنی بر قانون و تفکیک وظایف شکل گرفته است و مهارت و شایسته سالاری جای وراثت و روابط خانوادگی و خویشاوندی را گرفته است در این دوران سلسله مراتب و امنیت شغلی وجود دارد .

2-3 ) سیاست و سلطه کاریزماتیک

 ماکس وبر اعتقاد دارد نیروی کاریزماتیک ، ابتدا بر روح و روان فرد و افراد اثر می گذارد و سپس بر ساختارهای اجتماعی جامعه اثر می گذارد . وی نیروی کاریزما را غیر عقلانی ، معجزه آسا و پیش بینی ناپذیر می داند و از سویی می توان گفت کاریزما برای پاسخ دادن به معنا به وجود می آید و زمانی که افراد و گروه ها تحت فشار های سیاسی ، اقتصادی و ایدئولوژیکی هستند این فرآیند در جامعه رشد می کند و نیاز آن احساس می گردد از نکات دیگر و مهم در سلطه کاریزماتیک مساله و مفهوم (( ارادت )) است و افراد و کارگزاران بر اساس میزان ارادت و سر سپردگی به مناصب اداری ، سیاسی و اجتماعی گماشته می شوند و اگر غیر از این باشد دست یابی برای این منصب ها امکان پذیر نمی باشد . ماکس وبر اعتقاد دارد تداوم یک سلطه ی کاریزماتیک در جامعه باید با منافع یکی از گروه های ذی نفع گره بخورد و در اینباره وی از دین یاد می کند . در ادامه ماکس وبر می گوید کار کاریزماتیک با معنا دادن به زندگی پیروان خود و جذب حداکثری پیروان به پایان می رسد و از آن پس به عنوان یک امر عادی در جامعه و توسط گروه های اجتماعی پذیرفته می شود و در جامعه می ماند .

2-3-1 ) مساله جانشینی فرد کاریزما در اندیشه سیاسی ماکس وبر

 ماکس وبر بر شش وجه درباره ی این پدیده اجتماعی  –  سیاسی اشاره می کند : نخست وجود رهبر کاریزماتیک جدید ، دوم ادامه اندیشه رهبر کاریزماتیک اصلی ، سوم انتخاب جانشین توسط رهبر کاریزماتیک اصلی ، چهارم انتخاب جانشین توسط حلقه ی نزدیک به قدرت ، پنجم جانشینی فرزند رهبر کاریزماتیک ، ششم تبدیل شدن جنبش کاریزماتیک به یک سازمان .

3 ) مفهوم پلورالیسم در اندیشه سیاسی ماکس وبر

این مفهوم اشاره به تعدد مراکز قدرت و به تکثر آن اهمیت می دهد این مفهوم از سویی با تاثیر از اندیشه های ماکس وبر بر تعدد منابع قدرت تاکید می کند و از سویی در تقابل با اندیشه مارکسیستی و اندیشه طبقاتی بودن قدرت و همچنین در واکنش به اندیشه سیاسی پارتو و موسکا که قدرت را دست مایه الیت ها می انگارند ، و واکنش به مفهوم ((ژاکوبنی دموکراسی )) از مفهوم مشارکت عمومی مردم در تصمیم گیری های سیاسی است ، اما به طور خلاصه در پلورالیسم رابطه میان قدرت و گروه های اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد . اما در اینجا جا دارد اشاره ی کوتا به ریشه های نظری جامعه شناسی پلورالیستی داشته باشیم ، این تفکر از اندیشه متفکرانی چون موسکا ، روبرتو میشلز و پارتو که منتقد به دموکراسی بودند نشات گرفته آنها اعتقاد داشتند همیشه یک گروه اقلیت یا الیت بر جامعه حکومت می کند و از سویی این تفکر متبادر می گردد که همیشه حکومت متمایل به یک گروه اقلیت الیت یا الیگارشی است ولی در تفکر مدرن از این جریان  به عنوان تفرق در اندیشه سیاسی یاد می کنند چرا که قدرت دیگر صرفا یک جنبه ندارد بلکه شامل ترکیب یا به شکل مستقل از سیاست ، ثروت ، منزلت های اجتماعی ، تحصیلات و غیره می باشد و اینان اعتقاد دارند مبارزه ی الیت ها برای کسب قدرت یک مبارزه ی عقلانی است ولی در نزد توده مردم رفتار سیاسی ، رفتاری هیجانی ، احساسی و غیر است .

4 ) تفاوت های اندیشه ماکس وبر و کارل مارکس :

وبر را نمی توان متاثر از مارکس ندانست به خصوص در بهره گیری از روش های تحلیلی مدرن از تاریخ و کاربست آن در جامعه پژوهشی هایش ، اما در زیر می توانم به شش تفاوت نظری بین آراء ماکس وبر و کارل مارکس اشاره کنم :

  • ماکس وبر اعتقاد دارد بین سه عنصر دولت مدرن ، بوروکراسی و سرمایه داری رابطه معنا دار و اثر گذاری وجود دارد وی بر یک سونگری مارکس و توجه او به اقتصاد را مورد نقد قرار می دهد .
  • ماکس وبر اعتقاد داشت باید به عواملی چون سیاست و قدرت های نظامی به همان اندازه عوامل اقتصادی و مادی توجه کرد در صورتی که مارکس به عنصر مادی و اقتصادی تاکید داشته است .
  • ماکس وبر تاریخ را متاثر از عوامل اجتماعی می دانست و آن را از دو نظر تقسیم بندی می کند اداری- سازمانی و سیاسی ، اما کارل مارکس تاریخ را سراسر جنگ ، نبرد طبقاتی قلمداد می کرد .
  • ماکس وبر میان قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی تفاوت قائل بود اما کارل مارکس اساسا زیربنا را در قدرت اقتصادی می دانست و اقتصاد را عامل سلطه و قدرت تلقی می کرد .
  • ماکس وبر بر این باور بود که سوسیالیسم و بوروکراسی مدرن هر دو انسان را به سمت بردگی می کشاند اما کارل مارکس سرمایه داری را عامل اصلی بحران های جدید و نظام بردگی مدرن تلقی می کرد .

1-6) ماکس وبر به منافع اجتماعی و رابطه معنادار بین آنها صحه می گذارد و اندیشه های مبتنی بر هدف را معیار قرار می دهد اما کارل مارکس به اندیشه هایی که به عنوان ابزار مبارزه ی طبقاتی تبدیل می گردد اهمیت می داد .

6) شباهت های اندیشه ی سیاسی ماکس وبر و کارل مارکس

نخست ) ماکس وبر نیز مانند کارل مارکس اعتقاد داشت اندیشه های دینی و ایدئولوژی های مبتنی بر خدایان و ادیان در طول تاریخ برای توجیه قدرت گروه خاصی به وجود آمده اند و آن هم منافع مادی گروه یا گروه های مسلط جامعه است .

دوم )  ماکس وبر نیز مانند کارل مارکس تلاش می کرد بین نهاد های جامعه رابطه ی معناداری را کشف کند وی بر آن بود بین نهادهای نظامی ، حقوقی ، سیاسی و ایدئولوژیکی از یک سو و نهاد اقتصادی رابطه و نظم وجود دارد .

منبع :

  • جامعه شناسی سیاسی / حسین بشیریه
  • جامعه شناسی ماکس وبر / ژولین فروند
  • ماکس وبر و کارل مارکس / کارل لوویت
  • سیاست در جامعه توده ای / ویلیام کورنهاوزر
  • نظریه های جامعه شناسی معاصر / جورج ریتزر
  • سیاست و جامعه‌شناسی در اندیشه ماکس‌ وبر / آنتونی گیدنز

آخرین مقالات

error: Content is protected !!