نشر کی نواز
محمد نجاری
نشر کی نواز
محمد نجاری

رؤیا یا کابوس؟ | تحلیل فیلم بهشت

تحلیل فیلم بهشت بر اساس نظریه کنش جمعی الینور استروم

معرفی فیلم و زمینه تاریخی

فیلم بر اساس داستان واقعی گروهی از مهاجران اروپایی ساخته شده است که پس از جنگ جهانی اول، برای فرار از بحران‌های سیاسی و اجتماعی اروپا، تصمیم می‌گیرند به جزیره‌ای دورافتاده در فلوریانا (مجموعه جزایر گالاپاگوس) رفته و انجا را به خانه جدید خود تبدیل کنند. آن‌ها رؤیای جامعه‌ای برابر و آزاد دارند، جایی که سلسله‌مراتب قدرت، مالکیت خصوصی و قوانین سرکوبگرانه وجود ندارد. در آغاز، همه چیز ایده ال به نظر می‌رسد و مهاجران با شور و امید در کنار هم زندگی می‌کنند، منابع طبیعی جزیره را بهره‌برداری می‌کنند و تلاش دارند جامعه‌ای انسانی در آزادی بسازند. اما کم‌کم اختلافات پدیدار می‌شوند برخی افراد مسئولیت‌پذیرترند، برخی خودخواهانه عمل می‌کنند، منابع محدودند و هیچ سازوکار مدیریتی مشخصی برای حل اختلافات یا پایش منابع وجود ندارد. فیلم با تمرکز بر تلاش برای همکاری جمعی، مدیریت منابع و شکل‌گیری قدرت، و در نهایت فروپاشی جامعه آرمانی، زمینه‌ای عالی برای تحلیل با نظریه الینور استروم فراهم می‌کند. نظریه‌ای که می‌کوشد توضیح دهد چرا برخی گروه‌ها در مدیریت منابع مشترک موفق‌اند و برخی دیگر دچار فروپاشی می‌شوند.

چارچوب نظری: الینور استروم و کنش جمعی

الینور استروم، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2009، نظریه خود را بر پایه مطالعات میدانی گسترده در جوامع محلی شکل داده است. برخلاف دیدگاه‌های رایج که معتقد بودند بدون دولت مرکزی یا بازار قدرتمند، مدیریت منابع غیرممکن است، استروم نشان داد که جوامع کوچک می‌توانند با وضع قوانین بومی و خودگردان، منابع مشترک خود را پایدار نگه دارند او در کتاب مشهور خود، “Governing the Commons” (1990)، هشت اصل اساسی را برای موفقیت کنش جمعی معرفی می‌کند که از آن برای چارچوب اصلی تحلیل فیلم «بهشت» استفاده خواهم نمود.

تحلیل فیلم بهشت بر اساس هشت اصل نظریه استروم

  • مرزهای مشخص : استروم تأکید می‌کند که جامعه باید مرزهای روشن برای عضویت افراد و تعریف منابع داشته باشد. در فیلم، چنین مرزهایی وجود ندارد. هر فردی می‌تواند به جزیره بیاید، بدون آنکه تعهدی برای مشارکت یا سهمی در مسئولیت‌ها داشته باشد. همین امر موجب ابهام در مالکیت منابع و شکل‌گیری بی‌اعتمادی درون گروه می‌شود. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانس ابتدایی است که تازه‌واردها بدون هیچ ضابطه‌ای به جزیره می‌آیند و دسترسی برابر به منابع می‌خواهند.
  • قواعد متناسب با شرایط : قوانین بهره‌برداری باید با ظرفیت‌های محیط و توانایی‌های اعضا هماهنگ باشد. در فیلم، هیچ مقرراتی برای مصرف آب، غذا و انرژی وجود ندارد و تصور غالب این است که منابع «نامحدود» هستند. اما با بروز کمبود، رقابت شدیدی میان اعضا شکل می‌گیرد. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانس در نیمه دوم فیلم، زمانی که گروه سوم در محل ذخیره آب گروه دوم از چشمه اصلی شروع به شستشو تن و بدن خود می نمایند، و عملا سبب از بین رفتن منابع آبی آنها می گردند.
  • مشارکت در تصمیم‌گیری : استروم می‌گوید اعضا باید در طراحی قوانین نقش فعال داشته باشند تا به آن‌ها پایبند بمانند. در فیلم، گروه کوچکی از رهبران غیررسمی تصمیمات حیاتی را می‌گیرند، بدون آنکه سایر اعضا دخیل باشند. نتیجه، حس بیگانگی و اعتراض‌های پنهان است. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانس جلسه‌ای است که درباره تقسیم منابع برگزار می‌شود، که بدون دعوت نیمی از ساکنان انجام می‌گیرد و به نافرمانی‌های آشکار منجر می‌شود.
  • نظارت شفاف : استروم معتقد است استفاده از منابع باید تحت نظارت شفاف و در دسترس همگان باشد. در فیلم، تنها چند نفر آمار دقیق منابع را می‌دانند و این پنهان‌کاری باعث ایجاد شایعات، احتکار و بی‌اعتمادی میان اعضا می‌شود. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانسی است که رهبران گروه غذا و آب را مخفی می‌کنند و آمار واقعی منابع را با دیگران به اشتراک نمی‌گذارند.کشف ذخیره مخفی غذا توسط یکی از اعضا، نقطه عطف بحران اعتماد و شروع نزاع‌های آشکار است.
  • تنبیه‌های تدریجی : در یک جامعه پایدار، مجازات‌ها باید متناسب با تخلفات و مرحله‌به‌مرحله باشند. در فیلم، یا تخلفات کاملاً نادیده گرفته می‌شوند یا واکنش‌ها بسیار افراطی است. این تناقض، حس بی‌عدالتی را تشدید می‌کند. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانس فردی است که کمی بیشتر از سهمیه خود از گروه مخالف غذا گرفته است، در نتیجه توسط رهبر گروه خود تهدید به اخراج کامل از جزیره می‌شود؛ در حالی که متخلفان بزرگ‌تر هیچ مجازاتی نمی‌بینند.
  • سازوکار حل تعارض : به‌گفته استروم، وجود نهادی ساده و کم‌هزینه برای حل اختلاف‌ها ضروری است. در فیلم، هیچ مرجع بی‌طرفی برای میانجی‌گری وجود ندارد و حتی اختلاف‌های کوچک شخصی به بحران‌های بزرگ منجر می‌شوند. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانس نزاع دو عضو بر سر کشته شدن غیر عمدی یک الاغ است که کل جامعه را به دو جبهه متخاصم تقسیم می‌کند.
  • خودگردانی واقعی : استروم بر حق جامعه برای خودگردانی تأکید می‌کند. در فیلم، هرچند اعضا تصور می‌کنند «آزاد» هستند، اما در عمل قوانین شفاف و ساختار اجرایی وجود ندارد. این تناقض میان آرمان آزادی و بی‌نظمی، انسجام گروه را به شدت تضعیف می‌کند. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان سکانسی است گروه‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند، کسانی که خواهان نظم هستند و کسانی که هر محدودیتی را رد و تلاش دارند منابع و موقعیت جزیره را به نفع گروه خود تغییر دهند.
  • ارتباط با شبکه‌های بیرونی : استروم می‌گوید جوامع کوچک باید با شبکه‌های بزرگ‌تر ارتباط داشته باشند تا بتوانند در شرایط بحرانی حمایت دریافت کنند. در فیلم، اعضای جزیره آگاهانه هرگونه ارتباط با جهان بیرون را قطع می‌کنند. این انزوا، در بحران بیماری و کمبود منابع، ضربه مهلکی به جامعه می‌زند. نمونه ی که در فیلم می توان به آن اشاره نمود در همان نکته ی کلی فیلم است که اعضای جزیره تمام ارتباط با جهان خارج را قطع می‌کنند و حتی از کمک قایق حامل آذوقه امتناع می‌کنند. در سکانس نهایی، عدم ارتباط با جهان بیرون باعث قحطی و جدایی کامل گروه‌ها می‌شود.

نتیجه‌گیری

فیلم «بهشت» با نگاهی انتقادی، نشان می‌دهد که شکست جامعه آرمانی جزیره نه به‌دلیل کمبود منابع، بلکه به‌دلیل فقدان ساختار، شفافیت و همکاری جمعی است. نظریه استروم کمک می‌کند بفهمیم که حتی در جوامع کوچک و ایدئالیستی، اگر قوانین شفاف نباشد و سازوکار مشارکتی وجود نداشته باشد، همکاری پایدار نخواهد بود. پیام اجتماعی فیلم به طور واضح این است که هیچ جامعه‌ای بدون گفت‌وگو، اعتماد و مسئولیت جمعی نمی‌تواند به بهشت برسد. حتی جزیره‌ای دورافتاده نیازمند نظم، قوانین و همکاری جمعی است تا رؤیا تبدیل به واقعیت شود! نه کابوس.

منبع :

 Governing the Commons: The Evolution of Institutions for Collective Action, Elinor Ostrom, (New York: Cambridge University Press, 1990), 270 pp.             

آخرین مقالات

error: Content is protected !!