محمد نجاری – جامعه شناس
وقتی پرسپولیس و استقلال ، فراموش میکنند
فرض کنید دو تیم پرسپولیس و استقلال برای وحید امیری و سید حسین حسینی قبل از شروع فصل یک بازی خداحافظی باشکوه برگزار میکردند، یک دربی دیگر اما اینبار از جنس قدرشناسی و سپاس! نه برای رقابت، آنهم نه در استادیوم آزادی بلکه در یک شهر بدون تیم و محروم اما علاقه مند ! تصور کنید پرچمهای دوتیم به اهتزاز درمی آمدند و هواداران شعارهای منتسب به هر بازیکن را سرمیداند، پیشکسوتان و مدیران سابق هر دو باشگاه با حضور در استادیوم بر شکوه این بازی می افزودند و همه فوتبال ایران را ستایش میکردند که سپاس را میشناسد !
اما در واقعیت این فقط یک خیال شیرین است! وحید امیری و سید حسین حسینی هر دو از محبوبترین و ماندگارترین بازیکنان تاریخ پرسپولیس و استقلال بودند. هر دوی آنها نه تنها یک فوتبالیست حرفهای، بلکه نماد وفاداری و ازخودگذشتگی نزد هواداران این دو تیم می باشند. آنها سالها برای تیم هایشان جنگید، شادی و غرور ساختند و در روزهای سخت کنار تیم ماندند. اما نحوه ی جدایی آنها در سال ۱۴۰۴ نشان داد که فوتبال ایران هنوز نمیداند چگونه با بازیکنان کلیدی و وفادار رفتار حرفهی داشته باشد.
داستان از آنجا شروع شد که با ورود سرمربیان جدید در هر دو تیم، سیاست این دو باشگاه به سمت تغییرات گسترده و جوانگرایی در ترکیب رفت هرچند که خیلی نمیتوان با مشاهده اسکواد این دو تیم این مساله جوان گرایی را مشاهده نمود اما بازیکنان باتجربه، ازجمله امیری و حسینی، کمکم جایگاه خود را از دست دادند، درباره ی امیری باید بگویم این اتفاق از زمان سرمربی فصل قبل شروع شد و به نظر نگارنده این تصمیمات خیلی هم فنی نبودند! این اتفاقات و بی مهری ها برای بازیکنانی که هر دو از ستون های اصلی تیم خود بودند، یعنی بیمهری و ناسپاسی! من نمیخواهم تغییرات و تصمیمات سرمربیان را زیر سوال ببرم اما این شکل برخورد با وحید امیری و سید حسین حسینی را نماد بیوفایی و فراموش کاری در فوتبال حرفهای میدانم، حتی اگر بازیکنی تصمیم به جدایی داشته باشد، رویکرد باشگاه باید کاملا در خور شان و جایگاه آن بازیکن باشد و باشگاهها معمولاً به احترام زحمات بازیکنان کلیدی خود مراسمی شایسته و قدردانی رسمی از او به عمل می آوردند اما ما در پرسپولیس و استقلال با امیری و حسینی چه کردیم؟


فراموشی وفاداری زخمی کهنه در فوتبال ایران
امیری و حسینی سالها برای پرسپولیس و استقلال تلاش کرده اند اما هر دو باشگاه هیچ بازی خداحافظی شایسته ی برایشان برگزار نکردند حتی دریغ از یک کنفرانس خبری رسمی. این رفتارها ناشی از مدیریت های سطحی و منفعت گراست و حاوی پیام مستقیم به هواداران و بازیکنان که دیگر وفاداری و تلاش طولانیمدت ارزشی ندارد! پرسپولیس و استقلال هر دو از تیم های ریشه دار، پر هوادار و نمادی از غرور ملی ایرانیان در عرصه ورزش کشور هستند، این دو باشگاه نباید نسبت به بازیکنان وفادار خود بیمهری و ناسپاسی کنند، احترام به بازیکنان، باید بخشی از هویت و اعتبار هر دو باشگاه باشد، وقتی بازیکنی که سالها برای تیمش تلاش کرده و بدون خداحافظی رسمی کنار گذاشته میشود، هواداران نه تنها ناراحت میشوند، بلکه حس میکنند باشگاه قادر به مدیریت منابع انسانی و حرفهای خودش نیست. شاید این زخم کهنه در فرهنگ ما تداعی کننده این جمله معروف باشد که ما ایرانیان خوش استقبال، اما بد بدرقه هستیم ! این بد بدرقه بودن الگوی تکراری در فوتبال و حتی فرهنگ ایرانی است ما همیشه در استقبال از قهرمانان پرشور هستیم، اما در بدرقه آنها عجیب سرد! در روزهای اوج، از بازیکن اسطوره میسازیم؛ اما همین که احساس میکنیم در سیاست های ما جای ندارد، بهسادگی فراموش میکنیم چه کرده است. نه مراسمی درخور، نه قدردانی شایسته و نه خداحافظی باشکوه. این نگاه کوتاهمدت و حافظه ضعیف نسبت به گذشته، باعث میشود که بازیکنان بزرگ، مربیان نامدار و حتی هواداران حس بیارزشی و طردشدگی داشته باشند. فوتبال حرفهای دنیا، برعکس ما، به میراث و خاطره احترام میگذارد؛ باشگاههای بزرگ مثل بارسلونا، رئال مادرید و بایرن مونیخ برای بازیکنانی که برایشان درخشیدهاند، بازی خداحافظی باشکوه برگزار میکنند. یا کنفرانس خبری شایسته، اما در ایران؟ بازیکن میرود، بیسروصدا. باشگاه سکوت میکند، رسانهها فراموش میکنند، و هواداران دلشکسته میمانند.
موفقیت شخصی یا موفقیت تیم؟یا عدم درک درست از جغرافیا و فرهنگ ؟
یکی از بزرگترین مشکلات در فوتبال ایران این است که گاهی مدیریت و مربیان، تنها موفقیت شخصی خود را میبینند و تصویری کلی از باشگاه و هویت جمعی آن ندارند این مدیران و مربیان نباید در تیم های بزرگ پست و سمتی داشته باشند، وقتی تصمیمات آنها صرفاً بر اساس نشان دادن اثر مدیریتی یا قدرت نمایی است این میشود که به اسم منفعت تیم، اهداف شخصی دیکته میگردد. برای نمونه و با احترام به وحید هاشمیان جای خواندم که او با کلی تعریف و تمجید از عملکرد امیری میگوید علت دویدن وی دور زمین و دور از تیم اصلی مساله ی است که در فوتبال آلمان کاملا طبیعی بوده است! بله در فوتبال آلمان آقا وحید، ولی اینجا ایران است، کجای این فوتبال شبیه فوتبال آلمان است؟ اساسا این میشود که بازیکنان بزرگی چون وحید امیری و سید حسین حسینی قربانی این جریان منفعت گرایی مدیران، مربیان و یا در حالت خوشبینانه به علت عدم درک درست مدیران و مربیان از جغرافیا و فرهنگ آن جامعه میگردند. نمونه دیگر را باز هم از باشگاه پرسپولیس می آورم چرا که نگارنده این سطور یک پرسپولیسی است نمیخواهم دوستان استقلالی را متاثر نمایم باشگاه پرسپولیس چطور می تواند برای ثبت قرارداد ها مراسم رسمی را در تلویزیون باشگاه برگزار نماید، و اصطلاحا از تمدید ها و بازیکنان جدید رونمایی کند، اما برای فسخ ها و قطع همکاری ها یک مراسم بسیار مختصر و تشکر ساده در حد همان تلویزیون رسمی باشگاه برگزار نمیکند؟
این شیوه مدیریت باعث میگردد بازیکنان کلیدی بدون تقدیر و احترام کنار گذاشته شوند در حقیقت این رفتار، اعتبار باشگاه و اعتماد هواداران را تضعیف میکند و این یک سنت و روش غلطی است که در این دو باشگاه بزرگ جا افتاده است، هر دو باشگاه پرسپولیس و استقلال باید الگویی باشند برای جامعه چراکه اکثر توجه مردم جامعه به عملکرد این دو تیم است و این میتواند الگوی باشد برای نسل نوجوان و جوان ایرانی که از طریق ورزش گوهر وفاداری و سپاس ورزی را بیاموزند و بعدها که در جامعه موقعیتی کسب کردند این فرهنگ را در شغل و جامعه ترویج دهند، اما دریغ که مدیران توجهی به ابعاد گسترده روانی، فرهنگی و اجتماعی این مسائل و دامنه برد این اتفاقات ندارند. راهکارها بسیار ساده هستند، بازی خداحافظی شایسته برگزار کنید تا هواداران فرصت وداعی پرشکوه داشته باشند. کنفرانس خبری و مراسم تقدیر رسمی ترتیب دهید تا نقش بازیکنان در تاریخ باشگاه ثبت شو،. حتی برای آن بازیکنی که خودش تصمیم به جدایی دارد ! مدیران و ارکان هرباشگاهی باید رویکرد انسانی و حرفهی را در مدیریت رسانهی و عاطفی باشگاه اتخاذ کنند تا هواداران حس بیمهری نکنند و بدانند که هدف باشگاه ها فقط کسب قهرمانی نیست.
فوتبال ایران هنوز درس وفاداری را نیاموخته
نحوه ی جدایی وحید امیری و سید حسین حسینی می توانست فرصتی باشد برای رشد و بلوغ مدیریتی مدیران دو باشگاه پرسپولیس و استقلال! اما این فرصت از دست رفت. پرسپولیس و استقلال باید ثابت کنند موفقیت تنها به قهرمانیها محدود نمیشود بلکه تکریم بازیکنان، احترام به وفاداری و مدیریت انسانی بخشی جداییناپذیر از هویت و اقتدار این دو باشگاه است. در نهایت باید اشاره کنم که پرسپولیس، استقلال و فوتبال ایران باید یاد بگیرد که خوشاستقبالی کافی نیست؛ بدرقه محترمانه هم بخشی از فرهنگ حرفهای است. بدون این تغییر، بازیکنان بزرگ میروند، خاطرات فراموش میشوند و آنگاه شکاف بین باشگاه و هواداران هر روز عمیقتر خواهد شد، آنهم در دنیایی که رسانه ها بیش از هر زمان دیگری اطلاعات را در اختیار مردم قرار میدهند.