کورش و یهودیان: آزادی یا کوچاندن
محمد نجاری – جامعه شناس و ایران پژوه
12 تیر ماه 1404
بررسی انتقادی بر یک روایت تاریخی : ادعای که در منشور کورش بدان هرگز اشاره نشده است
مقدمه
کورش بزرگ، پادشاه هخامنشی که در سال 539 پیش از میلاد بابل را فتح کرد، از دیرباز در تاریخ قوم یهود بهعنوان منجی و ناجی شناخته شده، که درستی آن موضوع این پژوهش است. در کتابهای مقدس یهود، به ویژه «کتاب عزرا» و «کتاب استر»، از او به عنوان پادشاهی یاد میشود که یهودیان را از اسارت در بابل رهانید و اجازه بازگشت به سرزمین اجدادیشان، یهودا و بازسازی معبد سلیمان را داد (کتاب های مقدس یهودیان). این روایت تاریخی در طول قرون متمادی، چه در منابع غربی، متون اسلامی و چه در تاریخنگاری معاصر ایرانی، جایگاه مثبت و ستایشآمیزی یافته است. اما در هر رویداد تاریخی بیش از شکل و روایت، باید علت پژوهی نمود و پاسخی برای این علت ها یافت. در نتیجه در اینجا چند پرسش مهم به ذهن میرسد که در زیر کوشش خواهم کرد آنها را طرح و به پاسخی در خور دست پیدا کنم .
آیا این تصمیم کورش، صرفاً نمایانگر یک شاه مهربان و آزادیبخش بوده است؟
آیا آزادی یهودیان به معنای واقعی کلمه در منشور و لوح منسوب به کورش کبیر آمده است؟
آیا این امر بخشی از سیاستی حسابشده و استراتژیک برای تثبیت قدرت هخامنشیان در منطقه بوده است؟
در این نوشتار، با رویکردی انتقادی و واقعگرایانه، با استناد به منشور کورش و متون دینی یهودی، به بازخوانی و تحلیل عمیق این موضوع میپردازم و کوشش می نمایم درک تازهای از ارتباط کورش با قوم یهود ارائه دهم شاید بتوان پرده از علت این رویداد برداشته شود و این مصادره به مطلوب کردن کورش توسط یهودیان را ترمیم نمایم.
1- منشور کورش : آزادی یا کوچاندن هوشمندانه؟
منشور کورش که در سال 538 پیش از میلاد در بابل نوشته شده است و به عنوان یکی از مهمترین اسناد باستانی جهان شناخته میشود. غیاث آبادی در کتاب منشور کورش هخامنشی در اینباره می نویسد : ” اما بررسی های بیشتری که پس از گرته برداری و آوانویسی و ترجمه آن انجام شد، نشان داد که این نبشته در سال 538 پیش از میلاد به فرمان کورش بزرگ هخامنشی ( 550-530 پ.م) و به هنگام ورود به شهر بابل نویسانده شده است. ” ( مرادی غیاث آبادی، رضا، 1389، ص. 9 ) این منشور، بهصورت لوحی گلی به خط میخی بابلی نوشته شده و اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود. در بخش های در این لوح یا منشور، به بازگرداندن خدایان و مردمان به سرزمینهای خود اشاره دارد. پی یر لوکوک در کتاب کتیبه های هخامنشی می نویسد : ” استوانه کورش، که در سال 1879 در جرین حفاریها در بابل کشف شد، نه صریحا به پایان اسارت بابل اشاره می کند و نه به بازسازی معبد اورشلیم، ولی در آن به خواست کورش دایر بر انتقال مجدد خدایان به معابد سابق خودشان و انتقال اقوام به جاهایی که از آنجا رانده شده بودند ( CB بند 10 ) اشاره شده است. ” . ( لوکوک، پی یر، 1389، ص. 76 ) همانطور که لوکوک مهمترین پژوهشگر حوزه ی هخامنشیان و کتیبه های هخامنشی اشاره دارد در کتیبه کورش به قوم خاصی اشاره نشده بلکه این تفکر یک سیاست حکومتی بوده است و من بر این باورم سیاستی بازدارنده چرا که کورش رهبری فاتح با رویکرد انسانی است.

در اینجا به بررسی دقیق متن استوانه یا لوح کورش در دو کتاب ” منشور کورش هخامنشیان “ از رضا مرادی غیاث آبادی و کتاب ” کتیبه های هخامنشی “ از پی یر لوکوک که به موضوع مورد ادعا یهودیان می باشد می پردازم و بر اساس همین اسناد مدعی هستم که در منشور کورش به صورت صریح و مستقیم به یهودیان یا قوم یهود اشاره نگردیده است بلکه کورش به اقوام و ادیان متعدد دیگر اشاره دارد ، اما نه قوم یهود و اتفاقا اسامی قوم های بسیاری را نام می ببرد اما به یهودیان اشاره ندارد.
نخست : کتاب منشور کورش هخامنشیان از رضا مرادی غیاث آبادی
کورش در منشور منسوب به وی به طور مشخص در بند 32 اینگونه مینویسد : “فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بود رابگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه ی مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم. خانه های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. ” ( مرادی غیاث آبادی، رضا، 1389، ص. 23) در این متن ما شاهد سه مفهوم کلیدی هستیم «بازگرداندن خدایان به معابدشان» و «بازگرداندن مردمان به سرزمینهایشان و آبادانی» و درنهایت «دستور به همبستگی کلی» است . در حقیقت اشاره کورش به اقوام و گروه های انسانی متعدد هست نه صرفا قوم یهود که اصلا اسمی از این قوم نه در این بند و نه در کل منشور نیامده است و این اتفاقا نشان دهنده ی کم اهمیت بودن این قوم بوده است و او به اقوام و قبایل مختلفی که در بابل اسیر یا زیست غیر ارادی داشته اند اشاره می نماید اما از قوم یهود نام نمی برد .
دوم : کتاب کتیبه های هخامنشی از پی یر لوکوک
پی یر لوکوک در بررسی منشور کورش در میانه های بند 10 برابر با تقسیم بندی که از این منشور دارد و به نقل از کورش می نویسد : ” خدایانی را که منزلگاهشان آنجا بود دوباره برگرداندم و برای آنها منزلگاهی جاودانه ساختم، همه مردم را یک جا فراهم آوردم و آنها را مجددا در منزلهایشان مستقر کردم. “( لوکوک، پی یر، 1389، ص. 214 ) در این متن مفهوم فرستادن اقوام و خدایانشان به سرزمین هایشان خیلی شفاف نیست و حتی میتوان گفت صحبت از بازگشت هم نیست بلکه تاکید بیشتر بر بازسازی و تکریم خدایان و معابدشان شده است . در اینجا نیز ما مشاهده نمی کنیم کورش نامی از قوم یهود برده باشد .کورش، در واقع به، بازسازی معابد تخریب شده و اگر با تسامح و تساهل بگویم بازگرداندن مردم به سرزمین هایشان را نیز انجام داده است بیشتر اتخاذ تصمیم و راهی بود برای تثبیت مشروعیت حکومتش و حفظ نظم در قلمرو وسیع خود، اقدامی که در امپراتوریهای پیشین مانند آشور و بابل هم سابقه داشته است. همچنین باید اشاره کنم در سرتاسر منشور کورش، اشاره به آزادی بیشتر به بازگرداندن جمعیتها به مناطق جغرافیایی مشخص و جلوگیری از تمرکز جمعیتهای بیگانه در بابل است، امری که در سیاستهای امپراتوریهای بزرگ آن دوره همانطور که پیشتر گفتیم برای کنترل بهتر مناطق مرزی معمول بوده است. بر این اساس، آزادی که در منشور کورش برای اقوام و اقلیت های دینی ، به آن اشاره شده است، بیشتر شبیه به یک «جابجایی حسابشده» و «تبعید هوشمندانه» برای تامین اهداف امنیتی و سیاسی امپراتوری بوده است تا یک عمل بشردوستانه و دلسوزانه، که یهودیان مدام بدان اشاره می نمایند چیزی که در منشور کورش ابدا بدان اشاره نشده است.
1- بازگرداندن یهودیان : استراتژی سیاسی – جغرافیایی هخامنشیان
منطقه ی فلسطین و یهودا، جایی که یهودیان به آن بازگشتند که البته در منشور کورش مشخصا بدان اشاره نشده است، در آن زمان مرز غربی امپراتوری هخامنشی بوده است، جایی حساس در مقابل نفوذ مصر و سایر تهدیدهای غربی در مرز امپراتوری هخامنشی. بنابراین، بازگرداندن یهودیان را اگر بپذیریم به این منطقه صورت گرفته است چند هدف مهم برای هخامنشیان داشته است :
- کاهش فشار و تهدید این قوم و ایدئولوژی تمامیت خواه بر مرکز قدرت امپراتوری و همچنین در بابل به عنوان منطقه ی استراتژیک
- جابجایی جمعیت یهودیان بالقوه شورشی و نفوذ کننده به درون حاکمیت چیزی که سالها پس از کورش در دوره ی خشایار شاه رخ داده است
- ایجاد یک جامعه با هویت مذهبی مشخص دور از امپراتوری و تحت نظرات
- استفاده از یهودیان به عنوان «سپری» مذهبی-قومی در برابر نفوذ دشمنان از غرب
در واقع، سیاست بازگرداندن یهودیان نه به عنوان پاداشی بشردوستانه، بلکه به عنوان راهبردی ژئوپلیتیک برای تثبیت قدرت و مدیریت جمعیتهای مختلف در قلمرو پهناور هخامنشیان مطرح بوده است
2- سیاستهای سایر امپراتوری ها قبل از هخامنشیان
سیاست بازگرداندن اقوام و بازسازی معابد، سنتی بود که در امپراتوریهای پیش از هخامنشیان نیز دیده میشد.
- آشوریان به جابهجایی گسترده جمعیتی برای کنترل بهتر مناطق شورشی خود مشهور بودند
- بابلیها نیز معابد مناطق تحت سلطه را بازسازی میکردند تا از طریق دین و مذهب، قدرت مرکزی را مشروع کنند
کورش و هخامنشیان نیز عملاً این سنتها را ادامه دادند و از آن بهعنوان ابزاری برای مهار بحرانهای اجتماعی و سیاسی استفاده میکردند در این نگاه، بازگرداندن یهودیان به سرزمینشان نه یک لطف ویژه، بلکه بخشی از سیاست کلی امپراتوری هخامنشی بود است تا از طریق آنها بتوانند اقلیتهای قومی-مذهبی را در مرزها مستقر کند و کنترل خود بر مرکز را تقویت نمایند.
3- نگاهی به متون دینی یهود کتاب عزرا، دانیال و استر
روایتهای دینی یهودیان، به خصوص کتاب عزرا، دانیال و استر، تأثیر بسیار زیادی بر فهم عمومی از ماجرای بازگشت یهودیان و نقش کورش گذاشتهاند. اما این متون به دلیل ویژگیهای ذاتی خود، نیازمند تحلیل دقیق و انتقادی هستند:
نخست ،کتاب عزرا : این کتاب که حدود چند قرن پس از واقعه بازگشت نوشته شده، که بر بازسازی معبد و اصلاحات مذهبی تاکید دارد و کورش را به عنوان پادشاهی خیرخواه معرفی میکند که اجازه داده یهودیان به سرزمین خود بازگردند اما این متن دارای لحن تبلیغی است و بیشتر جنبه تشویق جامعه یهودی و مصادره به مطلوب کردن کورش دارد و داشته است. در کتاب ” عزرا ” فصل 1 آمده است : ” و در ﺳﺎل اول ﮐﻮرش، ﭘﺎدﺷﺎه ﻓﺎرس ﺗﺎ ﮐﻼم ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ زﺑﺎن ارﻣﯿﺎ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﻮد، ﺧﺪاوﻧﺪ روح ﮐﻮرش ﭘﺎدﺷﺎه ﻓﺎرس را ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺖ ﺗﺎ در ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻤﺎﻟﮏ ﺧﻮد ﻓﺮﻣﺎﻧﯽ ﻧﺎﻓﺬ ﮐﺮد و آن را ﻧﯿﺰ ﻣﺮﻗﻮم داﺷﺖ و ﮔﻔﺖ: »ﮐﻮرش ﭘﺎدﺷﺎه ﻓﺎرس ﭼﻨﯿﻦ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﯾﻬﻮه ﺧﺪای آﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﺟﻤﯿﻊ ﻣﻤﺎﻟﮏ زﻣﯿﻦ را ﺑﻪ ﻣﻦ داده و ﻣﺮا اﻣﺮ ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪای ﺑﺮای وی در اورﺷﻠﯿﻢ ﮐﻪ در ﯾﻬﻮدا اﺳﺖ ﺑﻨﺎ ﻧﻤﺎﯾﻢ. ﭘﺲ ﮐﯿﺴﺖ از ﺷﻤﺎ از ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻗﻮم او ﮐﻪ ﺧﺪاﯾﺶ ﺑﺎ وی ﺑﺎﺷﺪ؟ او ﺑﻪ اورﺷﻠﯿﻢ ﮐﻪ در ﯾﻬﻮدا اﺳﺖ، ﺑﺮود و ﺧﺎﻧﻪ ﯾﻬﻮه را ﮐﻪ ﺧﺪای اﺳﺮاﺋﯿﻞ و ﺧﺪای ﺣﻘﯿﻘﯽ اﺳﺖ، در اورﺷﻠﯿﻢ ﺑﻨﺎ ﻧﻤﺎﯾﺪ. و ﻫﺮ ﮐﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪه ﺑﺎﺷﺪ، در ﻫﺮ ﻣﮑﺎﻧﯽ از ﻣﮑﺎنﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در آﻧﻬﺎ ﻏﺮﯾﺐ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، اﻫﻞ آن ﻣﮑﺎن او را ﺑﻪ ﻧﻘﺮه و ﻃﻼ و اﻣﻮال و ﭼﻬﺎرﭘﺎﯾﺎن ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻫﺪاﯾﺎی ﺗﺒﺮﻋﯽ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪا ﮐﻪ در اورﺷﻠﯿﻢ اﺳﺖ اﻋﺎﻧﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ«. ﭘﺲ رؤﺳﺎی آﺑﺎی ﯾﻬﻮدا و ﺑﻨﯿﺎﻣﯿﻦ و ﮐﺎﻫﻨﺎن و ﻻوﯾﺎن ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﺪا روح اﯾﺸﺎن را ﺑﺮاﻧﮕﯿﺰاﻧﯿﺪه ﺑﻮد ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ، رواﻧﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ را ﮐﻪ در اورﺷﻠﯿﻢ اﺳﺖ ﺑﻨﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. و ﺟﻤﯿﻊ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﺎن اﯾﺸﺎن، اﯾﺸﺎن را ﺑﻪ آﻻت ﻧﻘﺮه و ﻃﻼ و اﻣﻮال و ﭼﻬﺎرﭘﺎﯾﺎن و ﺗﺤﻔﻪﻫﺎ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻫﺪاﯾﺎی ﺗﺒﺮﻋﯽ اﻋﺎﻧﺖ ﮐﺮدﻧﺪ. و ﮐﻮرش ﭘﺎدﺷﺎه ﻇﺮوف ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ را ﮐﻪ ﻧﺒﻮﮐﺪﻧﺼﺮ آﻧﻬﺎ را از اورﺷﻠﯿﻢ آورده و در ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪاﯾﺎن ﺧﻮد ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮد، ﺑﯿﺮون آورد. و ﮐﻮرش ﭘﺎدﺷﺎه ﻓﺎرس، آﻧﻬﺎ را از دﺳﺖ ﻣﺘﺮدات، ﺧﺰاﻧﻪدار ﺧﻮد ﺑﯿﺮون آورده، ﺑﻪ ﺷﯿﺸﺒﺼﺮ رﺋﯿﺲ ﯾﻬﻮدﯾﺎن ﺷﻤﺮد. و ﻋﺪد آﻧﻬﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ: ﺳﯽ ﻃﺎس ﻃﻼ و ﻫﺰار ﻃﺎس ﻧﻘﺮه و ﺑﯿﺴﺖ و ﻧﻪ ﮐﺎرد، و ﺳﯽ ﺟﺎم ﻃﻼ و ﭼﻬﺎرﺻﺪ و ده ﺟﺎم ﻧﻘﺮه از ﻗﺴﻢ دوم و ﻫﺰار ﻇﺮف دﯾﮕﺮ. وﺗﻤﺎﻣﯽ ﻇﺮوف ﻃﻼ و ﻧﻘﺮه ﭘﻨﺠﻬﺰار و ﭼﻬﺎرﺻﺪ ﺑﻮد و ﺷﯿﺸﺒﺼﺮ ﻫﻤﻪ آﻧﻬﺎ را ﺑﺎ اﺳﯿﺮاﻧﯽ ﮐﻪ از ﺑﺎﺑﻞ ﺑﻪ اورﺷﻠﯿﻢ ﻣﯽرﻓﺘﻨﺪ ﺑﺮد.” ( کتاب عزرا، فصل . 1 ) همانطور که در کتاب عزرا و این متن میبینیم تعریف و تفسیر عجیبی از به قدرت رسیدن کورش میگردد که به دور از واقعیت است و منسوب کردن مشروعیت حکمرانی کورش توسط خدای یهود از داستان سرایی یهودیان است باید به صراحت بگویم که کورش در منشور هیچ نامی از یهودا نمی آورد کورش در منشور کورش به خدایان سومر، اکد و به بل و نابو که نام های دیگر مردوک است اشاره مستقیم دارد و دربرخی از جاها مستقیم به نام مردوک اشاره می کند ودر ابتدای منشور به نام انلیل خدایان هم اشاره دارد و از اساگیلا هم یاد میکند اما اشاره ی به خدای یهودیان ندارد. پی یر لوکوک در بررسی منشور کورش در میانه های بند 11 برابر با تقسیم بندی خودش به نقل از منشور کورش می نویسد : ” از کارهای نیک من مردوک، خدای بزرگ، به وجد آمد، و او لطف خیرخواهانه خود را آشکار کرد نسبت به من، کورش، شاهی که اورا گرامی می دارد. “( لوکوک، پی یر، 1389، ص. 213 ) خیلی واضح است که اگر کورش میخواست به خدای یهودیان اشاره کند و این قوم و مذهبشان برایش از اعتبار برخوردار بود حتما بدان می پرداخت اما در سرتاسر منشور نه به این قوم و نه به مذهب یهود اشاره نکرده است . و آنچه که یهودیان به آن می پردازند در حقیقت مصادره به مطلوب کردن پادشاه بزرگی چون کورش است که در وقایع و تاریخ ثبت شده در منشور، توسط کورش این مساله نه آورده شده و نه تایید شده است .
دوم، کتاب دانیال : کتاب دانیال یکی از کتب عهد عتیق است که روایتی نسبتاً متأخر از دوران اسارت یهودیان در بابل و تعامل آنها با پادشاهان آن دوره از جمله داریوش و کورش ارائه میدهد. دانیال، شخصیت اصلی این کتاب، یهودی، تبعیدی است که با حکمت و دیانت خود، در دربار پادشاهان بابل و سپس پارس به جایگاه رفیعی دست مییابد. اما در این میان نکات قابلتأملی وجود دارد که نشان میدهد این روایت، بیش از آنکه صرفاً بازتابی از واقعیت تاریخی باشد، حاوی مؤلفههای الهیاتی، اسطورهای و حتی تبلیغاتی است. در انتهای باب ۶ از کتاب دانیال آمده است: ” دانیال در عهد سلطنت داریوش و در عهد سلطنت کورش پارسی، در اوج شکوفایی بود “.( کتابهایی از عهد عتیق : دانیال ، باب . 6 ) باید اشاره کنم در سرتاسر کتاب دانیال و البته این جمله، بهظاهر ساده هم به خوبی گواهی می دهد، و حامل سه نکته کلیدی و قابل تامل است:
- دانیال به روایت خودش نه فقط در دوران بابل، بلکه در زمان داریوش و کورش نیز حضور داشته و مورد اعتماد دربار بوده.
- اما کورش، برخلاف آنچه در کتاب عزرا به زعم یهودیان آمده، در کتاب دانیال هیچ فرمان مستقیمی درباره آزادی یا بازگرداندن یهودیان صادر نمیکند.
- اشتباه تاریخی بسیار آشکار در این کتاب اشاره به داریوش است که همه میدانیم داریوش پس از کمبوجیه و پس از قائله بردیا به حکوت می رسد نه قبل از کورش.
در واقع، در سراسر کتاب دانیال، کورش تنها نامی است که یک بار آنهم در پایان یک فصل میآید، در این کتاب نه اشاره به تصمیمی درباره ی آزادی یهودیان شده است و نه اینکه کورش آنها را به سرزمین موعودشان گسیل داشته است . این سکوت، با در نظر گرفتن روایات پررنگ کتاب عزرا یا تفسیرهای معاصر از منشور کورش، معنادار است و میتواند نشان دهد که نقش کورش در روایت دانیال، بیشتر یک ارجاع نمادین است تا شاهدی تاریخی بر حمایت مستقیم از یهود و احتمالاً در زمان نگارش نهایی این متن (حدود قرن دوم یا سوم پیش از میلاد)، نویسنده بیشتر بهدنبال ساخت یک روایت تاریخی–الهیاتی بوده تا بازتاب دقیق رخدادهای آن دوران . در حقیقت حضور دانیال در کنار کورش حتی اگر اشاره مستقیمی به آزادی یهودیان نکند در واقع در حکم قراردادن «مرد خدا» در دل قدرتهای زمینی است. نویسنده کتاب دانیال، در واقع نوعی «فتح الهی نرم» را به تصویر میکشد، حکمت و ایمانش، شاهان را رام میکند، و تاریخ را به سوی اراده یهوه سوق می دهد.
سوم، کتاب استر : کتاب استر، روایت پرتنشی از تضادها و درگیریهای قومی-مذهبی میان یهودیان و ایرانیان ارائه میدهد. در این متن، هامان (وزیر ایرانی) نقشه قتلعام یهودیان را در دوره ی خشایار شاه میریزد، اما با تدبیر استر ناکام میماند و جشن پوریم به یاد این رخداد برگزار میشود. این روایت نمایانگر نوعی خصومت تاریخی و فرهنگی است که نمیتوان آن را صرفاً به یک داستان اسطورهای کاهش داد. در کتاب استر در بخش مربوط به روز بزرگ پوریم در بند 9 آمده است : “روز سیزدهم آذار، یعنی روزی که قرار بود فرمان پادشاه به مرحله اجرا درآید، فرا رسید. در این روز، دشمنان یهود امیدوار بودند بر یهودیان غلبه یابند، اما قضیه برعکس شد و یهودیان بر دشمنان خود پیروز شدند در سراسر مملکت، یهودیان در شهرهای خود جمع شدند تا به کسانی که قصد آزارشان را داشتند، حمله کنند. همه مردم از یهودیان میترسیدند و جرأت نمیکردند در برابرشان بایستند. تمام حاکمان و استانداران، مقامات مملکتی و درباریان از ترس مردخای، به یهودیان کمك میکردند زیرا مردخای از شخصیتهای برجسته دربار شده بود و در سراسر مملکت، شهرت فراوان داشت و روز بروز بر قدرتش افزوده میشد. به این ترتیب یهودیان به دشمنان خود حمله کردند و آن ها را از دم شمشیر گذرانده، کشتند. آن ها در شهر شوش که پایتخت بود، 500 نفر را کشتند. ده پسر هامان، دشمن یهودیان، نیز جزو این کشته شدگان بودند. اسامی آن ها عبارت بود از: فرشنداتا، دلفون، اسفاتا، فوراتا، ادلیا، اریداتا، فرمشتا، اریسای، اریدای و ویزاتا. اما یهودیان اموال دشمنان را غارت نکردند در آن روز، آمار کشته شدگان پایتخت به عرض پادشاه رسید. سپس او ملکه استر را خواست و گفت: یهودیان تنها در پایتخت 500 نفر را که ده پسر هامان نیز جزو آن ها بودند، کشته اند، پس در سایر شهرهای مملکت چه کرده اند، آیا درخواست دیگری نیز داری هر چه بخواهی به تو میدهم. بگو درخواست تو چیست؟ استر گفت: پادشاها، اگر صلاح بدانید به یهودیان پایتخت اجازه دهید کاری را که امروز کرده اند، فردا هم ادامه دهند، و اجساد ده پسر هامان را نیز به دار بیاویزند. پادشاه با این درخواست استر هم موافقت کرد و فرمان او در شوش اعلام شد. اجساد پسران هامان نیز به دار آویخته شد پس روز بعد، باز یهودیان پایتخت جمع شدند و 300 نفر دیگر را کشتند، ولی به مال کسی دست درازی نکردند. بقیه یهودیان در سایر استان ها نیز جمع شدند و از خود دفاع کردند. آن ها 75000 نفر از دشمنان خود را کشتند و از شر آن ها رهایی یافتند، ولی اموالشان را غارت نکردند. این کار در روز سیزدهم ماه آذار انجام گرفت و آن ها روز بعد، یعنی چهاردهم آذار پیروزی خود را با شادی فراوان جشن گرفتند. اما یهودیان شوش، روز پانزدهم آذار را جشن گرفتند، زیرا در روزهای سیزدهم و چهاردهم، دشمنان خود را میکشتند. یهودیانِ روستاها به این مناسبت روز چهاردهم آذار را با شادی جشن میگیرند و به هم هدیه میدهند.” ( کتاب استر، بند . 9 )
آنچه در اینجا می بینیم به جز جنایت سازمان یافته هیچ چیز دیگری نسیت هرچند که باور این اتفاق سخت است ولی نکات مهمی در این متون نهفته است که بدان اشاره میکنم ، متنی که از کتاب اِستر (باب 9) نقل کردم، یکی از چند روایت بسیار چالشبرانگیز و چندوجهی در متون مقدس یهودی است که در زمینهی روابط تاریخی یهودیان و ایرانیان بارها مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است. در ادامه، به بررسی دقیق و روایت کتاب اِستر می پردازم ، دستکم در دو سطح، به شکل جدی تصویری خشونتبار، نفوذی و ضدایرانی از یهودیان در دل امپراتوری ایران ترسیم میکند:
- یهودیان در سراسر امپراتوری، از جمله پایتخت (شوش)، در مجموع ۷۵٬۸۰۰ نفر از «دشمنان خود» را کشتند.
- یهودیان، در مرکز سرزمین تحت حاکمیت شاهنشاهی ایران بودهاند، و در اینجا میتوان گفت یهودیان در ساختار حکومت نفوذ و علیه مردم ایران شورش کرده اند.
- یهودیان اگر به زعم گفته ی خودشان توسط کورش رهانیده و به سرزمین خودشان رفته اند پس در ایران چه میکنند و دست به چنین کشتاری میزنند
- یهودیان حتی پس از پایان تهدید اولیه، درخواست ادامهی کشتار در روز بعد را نیز مطرح میکنند، و پادشاه با آن موافقت میکند.
- یهودیان در متن تورات تصویری ترسیم میکنند که در آن شاهنشاهی پارس، آلت دست نفوذ مذهبی و قومی آنهاست و تصمیمات مهم حکومتی، تحتتأثیر شبکه درونی یهودیان اتخاذ میگردد.
این رخدادها چه واقعی، چه نمادین بهوضوح حاوی بار شدید خشونتگرایانه، نفوذ سیاسی، و برخورد انتقامجویانه علیه «غیریهودیان» در دل جامعه ایرانی است. در واقع، این متن تصویری از قدرتگیری اقلیت مذهبی (یهودیان) را ارائه میدهد که با استفاده از نفوذ خود در دربار (از طریق استر)، به قتلعامی دست میزنند که با تعاریف امروزین ما از قوانین بشردوستانه، علوم سیاسی و روابط دپلماتیک اشاره مستقیم به پاکسازی قومی یا سیاسی دارد. کاری که یهودیان هنوز بدان مشغول اند و همیشه این حق را برای خودشان قائل هستند که میتوانند برای منافع ایدئولوژیک خود دست به پاکسازی قومی بزنند. این نشان میدهد تصویری که یهودیان از کورش ساخته اند یک اتفاق دروغین و کاملا یهودی شده و مصادره به مطلوب کردن این شخصیت بزرگ است. کورش کبیر یهودیان را آزاد نکرد بلکه آنها را از سرزمین پارس دور کرده است اگر اینان دم از دوستی با مردم ایران میزنند چرا در دوره ی خشایارشاه به ایران برگشته و دست به قتل عام زدند؟ این نشان میدهد که کورش یهودیان را با سیاست از قلمرو حکومتش دور نگه داشته بوده است.
در کتاب استر که مفصل به «جشن پوریم» هم پرداخته میشود اشاره دارد به روزی که یهودیان، ایرانیان را در خاک ایران کشتند و به پیروزی دست یافتند و همانطور که می دانیم جشن پوریم هنوز در جوامع یهودی با شور و شادی برگزار میشود و در متون دینی و آیینی آنها، این روز، نماد پیروزی بر «دشمنان در ایران زمین» است. من در اینجا باید اشاره کنم که در بسیاری از پژوهشهای انتقادی (چه در ایران، چه در مطالعات خاورمیانه)، این نکته بهدرستی مورد تأکید قرار گرفته که جشن پوریم، برخلاف ظاهر مذهبیاش، روایتی انتقامجویانه و پاکسازی قومی از تقابل یهودیان با ملت ایران در دل امپراتوری هخامنشی است، شاید بتوان گفت این همان انتقام یهودیان از کوچانده شدن توسط کورش کبیر باشد وگرنه چه لزومی دارد قومی مجدد از سرزمین خود به دامن یک امپراتوری بیاید و دست به کشتار و نسل کشی بزند.
5-کورش سیاستمداری هوشمند، نه وفادار به قوم یهود
با توجه به تحلیلهای فوق، میتوان به این نتیجه رسید که کورش نه به دلیل وفاداری یا دلسوزی خاص نسبت به یهودیان، بلکه به عنوان سیاستمداری هوشمند، از بازگرداندن آنان به یهودا به عنوان ابزاری در خدمت تثبیت قدرت و مدیریت ژئوپلیتیک استفاده کرده است.
- کورش هیچگاه یهودیان را به عنوان یک قدرت سیاسی مستقل در منطقه مطرح نکرد و آنها تا پایان دوره هخامنشی، در قالب استانی تابع باقی ماندند
- منشور کورش، به جای اشاره مستقیم به یهودیان، کلیه اقوام و ادیان را شامل میشود و هدف آن تثبیت مشروعیت در بابل و مدیریت تنشهای داخلی بود
- روایتهای دینی یهود، با اغراقها و برداشتهای خاص خود، کورش را چهرهای منجیوار معرفی کردند تا برای بازسازی مذهبی و اجتماعی جامعه یهودی مشروعیت بسازند
- بنابراین، بازگرداندن یهودیان به معنای وفاداری کورش به آنان نبود، بلکه یکی از سیاستهای امپراتوری برای مهار شورشها و حفظ ثبات در مرزهای جنوبی بود
6-تحلیل زبانشناسی منشور کورش و نکات باستانشناسی
مطالعات زبانشناسی روی متن منشور کورش نشان میدهد که متن با زبان بابلی نوشته شده و دارای ساختارهای معمول اسناد رسمی آن دوره است.
- اصطلاحات به کار رفته در منشور بیشتر به بازسازی معابد و بازگرداندن خدایان مرتبط است، نه قوم یا ملت خاصی. این موضوع نشاندهنده ماهیت کلی و کلیشهای این متن است که برای همه اقوام تحت سلطه به کار میرفته است.
- از لحاظ باستانشناسی، مدارک قابل توجهی از بازگشت جمعیتهای متعدد به مناطق مختلف وجود دارد، اما مدارک دال بر بازگشت جمعیت عظیم یهودیان یا حمایت ویژه کورش از آنان کم است.
- برخی منابع حتی از ادامه حضور یهودیان در بابل و دیگر مناطق خبر میدهند که حاکی از محدود بودن بازگشت است.
7- تأثیرات سیاسی و فرهنگی
روایت رسمی از کورش به عنوان «پدر معنوی آزادی» و «منجی یهودیان» امروز در سیاستهای فرهنگی و روابط بینالمللی ایران و اسرائیل و همچنین در بازنماییهای صهیونیستی نقش مهمی دارد:
- در ایران، منشور کورش به عنوان اولین اعلامیه حقوق بشر معرفی میشود که به عنوان نمادی از آزادی مذهبی و حقوق انسانی شناخته شده است. این تصویر اغلب در سطح ملی و بینالمللی تبلیغ میشود هرچند که در ایران از کورش به عنوان سرمایه سیاسی و اجتماعی به خوبی استفاده نمیشود.
- در میان یهودیان و صهیونیستها، کورش چهرهای اسطورهای است که به عنوان «پدر معنوی بازگشت به سرزمین موعود» شناخته میشود و این روایت برای تثبیت پیوند تاریخی و فرهنگی با ایران مورد استفاده قرار میگیرد هرچند که ناکام مانده است.
- این بازنماییها البته پیچیدگیهای تاریخی را سادهسازی کرده و گاه برای اهداف سیاسی و ایدئولوژیک مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، بدون توجه به ابعاد استراتژیک و سیاسی واقعی تاریخ در حقیقت تحریف تاریخ از سوی یهودیان و لج بازی سیاسی حاکمیت ایران منجر به استفاده ابزاری از کورش علیه تمامیت ارضی ایران شده است.
نتیجهگیری
با مرور متون تاریخی، باستانشناسی و دینی میتوان گفت که کورش بزرگ نه به عنوان یک « آزادکننده » صرف بلکه به عنوان یک سیاستمدار هوشمند، با استفاده از ابزارهای رایج امپراتوری، یهودیان را به سرزمین مورد علاقه و موعودشان بازگرداند تا ضمن حفظ مشروعیت و آرامش در مرکز، آنها را از قدرت مرکزی دور نگه دارد. این بازخوانی واقعگرایانه، ما را نسبت به روایتهای اسطورهی و تبلیغاتی درباره کورش و یهودیان آگاه میکند و میتواند گامی مهم در مقابله با تحریفهای تاریخی و سیاسی باشد که، یهودیان از آن در جهت منافع قومی خودشان استفاده می کنند.
منابع
سیار، پرویز. (1384). کتابهایی از عهد عتیق، ترجمه پرویز سیار. نشر نی
لوکوک، پی یر. (1389). کتیبه های هخامنشی، ترجمه نازیلا خلخالی. نشر و پژوهش فرزان روز
مرادی غیاث آبادی، رضا. (1389). منشور کورش هخامنشی، ترجمه رضا مرادی غیاث آبادی. نشر نوید شیراز
ساقی، سید ابوالفضل. (1398). کتاب استر، ترجمه سید ابوالفضل ساقی و بر اساس نسخه دارالسلطنه لندن،1925. نشر نسخه الکترونیکی سایت جامع پژوهش های حقوق و ادیان
بیبلیکا. (1403). کتاب عزرا، ترجمه معاصر. نشر نسخه اکترونیکی سایت انجمن بینالمللی کتاب مقدس