نشر کی نواز
محمد نجاری
نشر کی نواز
محمد نجاری

نظریه دشواره ی ایران با تحلیل سریال شکارگاه

محمد نجاری شهریور 1404

ورود به جهان شکارگاه

سریال « شکارگاه » فراتر از یک روایت تاریخی ساده است. قصه‌ی‌ است در بستر گذشته اما زخمی را که باز می‌کند، بسیار آشنا، تازه و معاصر است. داستان در عمارت شازده و با حضور خانواده میرعطاخان می‌گذرد جایی که قدرت، ثروت، بی سوادی، خرافات و ترس به هم گره خورده‌اند. هر شخصیت، حامل یک روند تاریخی و هر رویداد، نشانه‌ی از چرخه‌ی معیوبی است که بارها در این سرزمین تکرار و باز تولید شده است که من آن را ” دشواره ی ایران “ می نامم. سریال در ظاهر قصه ی گنجی پنهان، عشقی گمشده و میراثی به‌جامانده از گذشته را روایت می‌کند اما در لایه‌های زیرین، « شکارگاه » تصویری روشن از دشواره‌های تاریخی ایران را می‌سازد و به نمایش میگذارد، پدیده‌هایی که نه صرفاً مشکل‌اند و نه یک مسأله اجتماعی ، بلکه زخم‌هایی عمیق و ریشه‌دار تری اند که با هر نسل، در شکلی تازه بازتولید می‌شوند. در این تحلیل، ما شکارگاه را به‌عنوان استعاره‌ی از جامعه ی ایران می‌خوانیم و تلاش می‌کنیم نشان دهیم که چگونه ساختار روایی، شخصیت‌ها، نمادها و موقعیت‌ها، دشواره‌های فلسفی، فرهنگی و تاریخی ما را بازنمایی می‌کنند.

تعریف دشواره

طی سالها پژوهش در حوزه جامعه شناسی و ایران به این نتیجه رسیدم که جامعه ایران بیش از آنکه درگیر مسائل اجتماعی باشد درگیر دشواره ها ست و به این تعریف از دشواره دست یافتم : ” دشواره یک پدیده‌ی اجتماعی، تاریخی و فلسفی است که در یک جامعه، به‌صورت یک الگوی تکرارشونده ظاهر می‌شود و با وجود تلاش‌های مداوم برای اصلاح، همچنان باقی می‌ماند. دشواره‌ها برخلاف مشکلات و مسائل اجتماعی ، دارای ریشه‌های عمیق در ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند و معمولاً در طول زمان تغییر شکل می‌دهند اما از بین نمی‌روند و ماهیت آنها عوض نمیگردد.” بر این اساس و طی مقایسه های بسیار با مسائل اجتماعی به هفت ویژگی‌های اساسی برای شناخت دشواره در ایران دست پیدا کردم که در اینجا به صورت تیتروار به آنها اشاره خواهم کرد :

1-دشواره امری تاریخی است (تاریخی‌بودن ) 2- دشواره دارای بنیانی فلسفی فرهنگی است (ریشه‌ی فلسفی و شناختی) 3- دشواره تکرار پذیر است (پیوستگی و بازتولید) 4- دشواره تحت سلطه ی زبان ، زمان و مکان است (زمان، مکان و زبان) 5- دشواره در جوامع گوناگون متفاوت است (تمایز با مشکلات اجتماعی) 6- دشواره مدام مورد انتقاد ترقی خواهان بوده است (نقد شدن توسظ اندیشمندان و متفکران) 7- دشواره پیوسته در ادوار گوناگون تاریخی یک جامعه با تغییر شکل تکرار شده است (ثبات و تغییرشکل در تاریخ)

برای بررسی و تحلیل دشواره ها باید از واژه‌های کاربردی در این حوزه نیز استفاده میکردم در نتیجه واژگانی را براساس ادبیات پارسی ابداع نمودم که گویای ابعاد این نظریه باشد که در زیر به صورت بسیار کوتاه بدان اشاره خواهم نمود :

1-دیواره :  آموزش 2- سنگواره:  فرهنگ 3- ترازواره : اقتصاد 4- جهانواره : سیاست و قدرت  5- زادواره : خانواده‌  6- گیتاواره : جغرافیا 7- کیشواره : دین و مذاهب  8- رواذهواره : ذهن و روان

بازنمای دشواره ها در سریال شکارگاه

همانطور که پیشتر اشاره کردیم « دشواره » پدیده‌ای اجتماعی-تاریخی است، که برخلاف مشکلات عادی یا یه زبان علمی مسائل اجتماعی، ریشه در ساختارهای عمیق فکری، فرهنگی و اقتصادی جامعه دارد. دشواره نه به‌سادگی حل می‌شود و نه به‌سادگی فراموش، این‌ها زخم های هستند که در طول تاریخ ادامه یافته‌اند، حتی تغییر شکل می‌دهند اما ماهیت‌شان ثابت می‌ماند، شکارگاه بستر مناسبی برای تحلیل دشواره‌هاست زیرا:

  • موقعیت داستان در یک برش تاریخی قرار دارد اما روایتش فراتاریخی است.
  • روابط قدرت، ثروت و ترس در سریال با لایه‌های فلسفی، فرهنگی و روانی جامعه پیوند می‌خورد.
  • هر شخصیت، نماد یک بخش از ساختار اجتماعی ایران است؛ از میرعطاخان به‌عنوان اربابی نظامی و جویایی قدرت گرفته تا کاراکترهایی که قربانی تصمیم‌های او ، ولیعهد و نهاد قدرت می‌شوند.

این سریال نشان می‌دهد که چگونه تاریخ ایران گرفتار چرخه‌هایی مکرر و عمیقی بوده که مدام تکرار میگردد، در حقیقت باید اشاره کنم چرخه‌هایی که حتی وقتی ظاهر و شکل شان تغییر می‌کند، بنیان‌های اصلی آنها همچنان پابرجا می‌مانند و اثراتشان نسل‌ها را درگیر می‌کند.

شکارگاه به‌عنوان استعاره‌ای از جامعه ایران

عمارت شازده در شکارگاه، فقط یک مکان فیزیکی نیست؛ بلکه استعاره ی است از جامعه ی ایران و تکرار مکرر، پدیده‌ های اجتماعی، تاریخی و فلسفی اش. در حقیقت هر دیوار، هر اتاق تاریک، هر راهروی پیچ‌درپیچ، حتی درهای قفل‌شده و حریم‌های ممنوعه، همه روایتگر محدودیت‌ها و موانعی هستند که زندگی در ایران را برای مردمانش در طول تاریخ سیاسی-اجتماعی اش بسیار پیچیده و از خود متاثر کرده است. در این عمارت، تصمیم‌ها، روابط و ترس‌ها درهم تنیده‌اند و گنجی که همه به دنبالش‌اند، نمادی است از منابع ملی یک جامعه ی که حالا به خاطر نوع نگاه به زیستن و فرهنگ ” منافع جو ” مردمانش و صاحبان قدرت، بسیار کمیاب و در مرکز کشمکش است. شکارگاه تصویری مینیاتوری از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران را ارائه می‌دهد؛ کشوری که منابعش نه محدود، بلکه تحت کنترل گروه‌های خاصی است و توان استفاده گسترده از آن برای همه ی مردم محدود شده است. سلسله‌مراتب قدرت بسیار پیچیده و دسترسی به حقیقت دشوار است. فضای بسته و تاریک عمارت باعث می‌شود تمام حرکت ها و واکنش های افراد و شخصیت‌ها تحت کنترل و محدود باشد و احساس خفگی و فشار ناشی از این فرایند زمینه پنهان کاری، خیانت و انتقام را به نمایش بگذارد. گره‌های داستان مانند شاخک‌هایی در هر گوشه عمارت پراکنده‌اند و به وضوح قابل مشاهده اند اما هر بار که شخصیت‌ها تلاش می‌کنند تغییری ایجاد کنند، دیواره ها، سنگواره ها، ترازوارها و غیره مانع می‌شوند. این بازنمایی دقیق، نشان می‌دهد که دشواره‌ها نه صرفاً مسأله‌ای زمان‌مند، بلکه چرخه‌ای عمیق و بازتولیدشونده در بافت تاریخ ، فلسفه ، قدرت و فرهنگ جامعه‌اند.

تحلیل شخصیت‌ها و بازتولید دشواره‌ها

یکی از نقاط قوت شکارگاه، شخصیت‌پردازی عمیق و چندلایه است. هر شخصیت نماینده یک تیپ اجتماعی است:

  • میرعطاخان:  اربابی نظامی که قدرت را با اسلحه به ارث برده و بازتولید می‌کند. او نه نوآور است و نه اصلاح‌گر؛ حافظ نظم قدیمی است. از دیدگاه نظریه دشواره‌ی ایران، میرعطاخان نماد شخصیت های تاریخی است که در ساختار قدرت اند و در مواجهه با بحران، حاضر به تغییر نیستند و فقط زمانی که همه چیز فروپاشید تغییر را می پذیرند که دیگر دیر است.
  • ولیعهد و نمایندگان مرکز:  مداخله‌گران سیاسی که عمارت را به میدان بازی خود بدل می‌کنند. از دیدگاه نظریه دشواره ی ایران حضور آن‌ها نشان می‌دهد چگونه سیاست در ایران، همواره از بالا تحمیل شده و کمتر از پایین ساخته شده است.
  • شخصیت‌های فرودست:  کاراکترهایی که قربانی بازی قدرت‌اند و اساسا با ترس و خرافات آنها را کنترل می کنند. از دیدگاه نظریه دشواره ی ایران فرودستان در ایران پیوسته بار این دشواره ها رو در طول تاریخ ایران به دوش می‌کشند اما صدایی و نقشی موثر در تصمیم‌گیری‌ها ندارند و باید قربانی اهداف صاحبان قدرت و منافع گردند.

این تقابل‌ها دقیقاً بازتاب دشواره‌هاست یعنی چرخه‌ای که در آن ساختارهای قدرت همواره قربانی تولید می‌کنند، یعنی افرادی که در مسیر قدرت آسیب می‌بینند، و همزمان با همان روابط و سیستم‌ها خود را بازتولید می‌کنند. این یعنی حتی وقتی بحران‌ها رخ می‌دهد، ساختارها نه تنها حفظ می‌شوند بلکه با درس گرفتن از تجربه‌ها، روش‌های جدیدی برای ادامه سلطه و بازتولید خود می‌یابند. این چرخه، عمق و پایداری دشواره‌ها را به وضوح نشان می‌دهد.

گنج دختر و جنگ بر سر منابع و قدرت در ایران

«گنج دختر» در شکارگاه صرفاً یک شئ ارزشمند نیست؛ استعاره‌ی است از منابع و قدرت در تاریخ ایران که محور جنگ و نزاع مداوم بوده‌اند. این جنگ بر سر کنترل، تسلط بر منابع و قدرت است و نه به‌خاطر کمبود خود منابع. در واقع، هر تلاش برای دسترسی به گنج دختر، نمایشی از رقابت‌های تاریخی بر سر قدرت و نفوذ است که جامعه را در چرخه‌ای بی‌پایان از درگیری و سیاست‌ورزی گرفتار می‌کند. این استعاره به ما نشان می‌دهد که نزاع‌های قدرت در ایران همیشه فراتر از ارزش واقعی منابع بوده و هدف، تنها مدیریت و سلطه بر آن‌هاست. در این سریال، گنج دختر نماد «ثروت ملی» است که مالکیتش مبهم و سرنوشتش پرکشمکش است. همه به‌دنبالش‌اند و تلاش برای دسترسی به آن، بخشی از جنگ تاریخی بر سر منابع و قدرت را بازنمایی می‌کند. این بازتاب دشواره‌ای اقتصادی است: ترازواره؛ یعنی نابرابری ساختاری در دسترسی به منابع و تسلط گروه‌های خاص. تاریخ ایران پر از چنین روایت‌هایی است؛ از دعوای قبایل بر سر آب تا نزاع حکومت‌ها بر سر منابع نفتی و کنترل ثروت ملی.

لایه‌های هشت‌گانه دشواره در شکارگاه

در این بخش از این یادداشت، سریال شکارگاه را در هشت بُعد دشواره‌ی ایران که پیش تر بدان اشاره کرده ایم بررسی می‌کنیم:

۱. دیواره (آموزشی) : در سریال، بی‌سوادی و ناآگاهی شخصیت‌ها به‌وضوح دیده می‌شود. این عدم آگاهی نه صرفاً یک واقعیت تاریخی، بلکه ابزاری است که ساختارهای قدرت برای تثبیت سلطه خود از آن استفاده می‌کنند. با نمایش این موضوع، سریال نشان می‌دهد چگونه دانش محدود و کنترل اطلاعات، به بازتولید دشواره‌های فرهنگی و اجتماعی در جامعه منجر می‌شود و تأثیر مستقیمی بر سرنوشت شخصیت‌ها دارد، مساله ناباروری سیمین که از سوی همسر اولش مورد پذیرش نبود نشانه ی از بیسوادی است و دیدیم که چه تاثیر عمیقی بر زندگی عاطفی وی گذاشته بود.

۲. سنگواره (فرهنگی) : سنگواره فرهنگی در سریال با لایه‌های مختلفی دیده می‌شود؛ تعصبات و خرافات نشان‌دهنده مقاومت فرهنگی در برابر تغییر است. این بخش به ما کمک می‌کند تا ببینیم چگونه باورها و ارزش‌های فرهنگی ریشه‌دار، نه تنها شخصیت‌ها را محدود می‌کنند بلکه بازتولید دشواره‌ها در جامعه را تضمین می‌کنند. توصیف دقیق این لایه‌ها در سریال، ارتباطی روشن بین روایت داستان و دشواره‌های فرهنگی جامعه برقرار می‌کند و اهمیت آنها را برجسته می‌سازد، باور به نفرین بودن امارت یا گنج دختر به ‌صورت نمادین نشان دهنده ی مقاومت و نامیدی مردم ایران به تغییر است که این مهم با بازتولید خرافات و تعصبات مدام تکرار میگردد.

۳. ترازواره (اقتصادی) : ترازواره در سریال با دقت به نمایش درآمده است؛ اختلاف طبقاتی بین ارباب و رعیت، کنترل منابع توسط گروه‌های خاص و رقابت مداوم بر سر گنج دختر، نشان‌دهنده چالش‌های اقتصادی عمیق و نابرابری ساختاری است. نقشه ربودن گنج دختر توسط رعیت ها، شازده و حتی فرزند میرعطا نشان دهنده ی عمق این دشواره در تاریخ جامعه ایرانی است، این وضعیت نه فقط بازنمایی یک مشکل اجتماعی بلکه نمادی از دشواره ی اقتصادی است که با زمان تکرار می‌شود و تلاش برای دسترسی برابر به منابع و قدرت را پیچیده می‌سازد. روایت سریال با توصیف روابط اقتصادی و نزاع بر سر منابع، نقش ترازواره را به‌صورت ملموس و قابل درک نشان می‌دهد تا جایی که حتی از معامله بر سرجان انسان ها، کودکان و دختران نیز هیچ ابای ندارد.

۴. جهانواره (سیاسی) : در سریال، نمایش دخالت ولیعهد و بازی قدرت میان مرکز و پیرامون، بازتاب واضحی از دشواره سیاسی است. این روایت نشان می‌دهد چگونه ساختارهای قدرت متمرکز نه تنها تصمیم‌گیری را محدود می‌کنند، بلکه با تحمیل خواست خود، چرخه بی‌پایان نزاع و تسلط را بازتولید می‌کنند. تضاد میان قدرت‌های محلی و مرکزی و پیچیدگی نظام حکمرانی در ارتباط با بیگانگان را به‌صورت ملموس نشان می‌دهد و نقش سیاست در تثبیت دشواره‌ها را برجسته می‌سازد و اساسا از چرخه ی سیاسی رونمایی میکند که منافع ملی را فدای منافع فردی می نماید.

۵. زادواره (خانواده‌ای) : زادواره در سریال به‌وضوح با خانواده میرعطاخان نمایش داده می‌شود؛ روابط سنتی و ساختارهای خانوادگی که قرار است پایدار باشند، پر از شکاف و تنش شده‌اند. جدایی‌ها، سوءتفاهم‌ها و رقابت‌های داخلی، نشان می‌دهد چگونه مشکلات خانوادگی می‌توانند بازتاب دشواره‌های اجتماعی و فرهنگی باشند. این روایت توصیفی در حقیقت به ما کمک می‌کند تا ببینیم چگونه نهاد خانواده، علی‌رغم نقش مهمش در انتقال ارزش‌ها و هنجارها، خود به بستری برای بازتولید دشواره‌ها تبدیل میگردد.

۶. گیتاواره (جغرافیایی) : در سریال، موقعیت شکارگاه به‌عنوان منطقه‌ای بسته و محدود، استعاره‌ای از دشواره‌های جغرافیایی ایران است. مسیرها و دسترسی‌های محدود عمارت نشان می‌دهد چگونه جغرافیا می‌تواند بر روابط قدرت، کنترل منابع و امکان حرکت شخصیت‌ها تأثیر بگذارد. این توصیف ملموس، نشان می‌دهد که جغرافیا نه فقط محیطی فیزیکی بلکه بخشی از چرخه دشواره‌هاست که زندگی، تصمیم‌گیری و توزیع قدرت را شکل می‌دهد و اگر بدان توجه نشود میتواند چه بحران های را تولید نماید در سکانس پایانی این سریال به خوبی به ضعف ها و قوت های جغرافیایی سیاسی ایران اشاره شده است.

۷. کیشواره (دینی) : در سریال شکارگاه، جادو و نمادهای موجود در عمارت و وجود طلسم های اسرارآمیز نقش مهمی در تثبیت و بازتولید دشواره‌ها دارند. این عناصر نمادین، جایگزین دین شده‌اند و نه تنها سبب تقلیل اندیشه معنوی در فرد می‌شوند بلکه در تصمیم‌گیری‌های کلان و روابط قدرت نیز تأثیرگذارند. این سمبل‌ها به‌عنوان ابزار کنترل و هم بازتاب دشواره‌های فرهنگی و اجتماعی عمل می‌کنند و با نمایش ترس از طلسم و جادو، چرخه‌های منفی این باورها را در تاریخ و جامعه ما به نمایش میگذارد.

۸. رواذهواره (روانی) : در سریال، اضطراب، ترس و ناامیدی شخصیت‌ها به‌وضوح نشان داده می‌شود و بخشی از روان جمعی آن‌ها را تشکیل می‌دهد. این اضطراب جمعی نمادی است از جامعه همیشه مضطرب ایرانی و این وضعیت روانی، نه فقط نتیجه شرایط فردی بلکه بازتاب دشواره‌های فرهنگی و اجتماعی است که مانع حرکت به‌سمت تغییر و آینده ی مطمئن می‌شود. روایت دقیق از حالات روانی شخصیت‌ها در عمارت ، تأثیر ترس و ناامیدی را بر تصمیم‌گیری‌ها و تعاملاتشان برجسته می‌کند به صورت نمادین میتوان به نحوه ی کشته شدن عیسی توسط خانواده میرعطا اشاره کرد که نشان می‌دهد چگونه دشواره‌های روانی به تثبیت چرخه‌های تاریخی و اشتباهات فردی و جمعی در جامعه کمک می‌کند.

چرخه‌های بی‌پایان و چشم‌انداز آینده

شکارگاه به ما نشان می‌دهد که بدون بازاندیشی عمیق در بنیان‌های فلسفی، فرهنگی و تاریخی خود، رهایی از چرخه ی دشواره‌ها ممکن نیست. سریال نه تنها بازخوانی گذشته است، بلکه آیینه‌ی زنده برای اکنون؛ جایی که هر تصمیم، هر رابطه و هر کنشی توسط شخصیت‌ها، نشان می‌دهد اگر ساختارها را نشناسیم و نقد نکنیم، تاریخ با همان الگوها و ناکامی‌ها بار دیگر تکرار خواهد شد. روایت ملموس، جزئیات دقیق و تعلیق‌های داستانی، ما را وادار می‌کند تا نگاهی ژرف به چرخه‌های تاریخی، بازتولید قدرت و بازنمایی دشواره‌ها در زندگی اجتماعی و فردی داشته باشیم و اهمیت شناخت بنیادهای عمیق فرهنگی و اجتماعی خود را درک کنیم. تحلیل شکارگاه بر اساس “نظریه دشواره ی ایران” که نگارنده سالهاست بر شناخت و ساخت آن کوشش می نماید، فرصتی است برای فهم عمیق‌تر خودمان؛ برای اینکه بتوانیم ریشه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی زخم‌هایمان را بشناسیم، چرخه‌های تکرارشونده مشکلات را درک کنیم و دریابیم چرا درمان‌های سطحی و کوتاه‌مدت همواره ناکام مانده‌اند. این تحلیل، ما را به درک عمیق‌تری از ماهیت دشواره‌ها، نقش ساختارهای قدرت و بازتولید آن‌ها در طول زمان و نحوه تأثیر آن‌ها بر زندگی فردی و جمعی هدایت می‌کند.

آخرین مقالات

error: Content is protected !!