محمد نجاری – مرداد 1404
مقدمه
سریال «تاسیان» به کارگردانی تینا پاکروان، داستانی چندوجهی و چندلایه از عشق، خانواده و تنشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که اواخر حکومت پهلوی در ایران را به تصویر میکشد. در این یادداشت من به ابعاد سیاسی و اقتصادی آن نخواهم پرداخت چرا که از نظر من بعد آموزنده ی این سریال پیامی است که برای خانواده ها دارد و آن چگونگی ارتباط بین اعضای خانواده ها است، در دهه 1350 خورشیدی، جامعه ایران در آستانه تحولات عمیق اقتصادی، سیاسی، طبقاتی و فرهنگی قرار گرفته بود عشق در چنین بستر متشنجی، نه صرفاً یک تجربه احساسی، بلکه میدانی از تقابل قدرت، ایدئولوژی، اخلاق و ساختارهای طبقاتی است. سریال «تاسیان» داستان عاطفی میان یک جوان عاشق کتاب، اما فراری از خانواده و دختری دانشجوی معماری، ولی نقاش از طبقه مرفه است. در این یادداشت من تمایل دارم نخست، به عشق به مثابه پدیدهی اجتماعی و روانی در تقابل با جامعه و خانواده بپردازم و دوم، به تنشهای نسلی و نقش جوانان در شکلدهی به تحولات و ایجاد تغیرات فرهنگی و اجتماعی توجه کنم. در این یادداشت کوشش نمودم با بهرهگیری از نظریه تابآوری خانواده از فروما والش و نظریه شکاف نسلی جوانان از کارل مانهایم، اما در چارچوبی روانکاوانه، به تحلیل، بررسی و تقابل میان سنت و مدرنیته، تعارضات نسلی، و پیامدهای روانی و اجتماعی آن در سریال «تاسیان» بپردازم و از این دو چارچوب نظری برای تحلیل در این گفتمان استفاده کنم . در اینجا دوست دارم بگویم سریال را از منظر فیلمنامه یا انتخاب بازیگران بررسی نمیکنم هرچند که برخی از موارد رو میشود بدان پرداخت که کار منخصصان اهل هنر سینما است و این اساسا کار یک جامعه شناس نیست. باید اشاره کنم باتوجه به اینکه گارگردان و نویسنده مقطع بسیار سختی از تاریخ ایران را انتخاب کرده و با تمام محدودیت های موجود این ریسک بزرگ را پذیرفت وجود اشکالاتی در سریال از نظر من طبیعی خواهد بود در نتیجه این جسارت و شجاعت را پسندیدم و خواستم درباره اش بنویسم و نوشتم .

چارچوب نظری
نخست : نظریه تقویت تابآوری خانواده
نظریه تابآوری خانواده بر این فرض استوار است که خانوادهها میتوانند از طریق فرآیندهای پویا و انعطافپذیر، با بحرانها مقابله کرده و سلامت روانی و ساختاری خود را حفظ کنند. تاب آوری از منظر فروما والش (1998) را میتوان به سه دسته ی کلیدی تقسیم نمود :
- 1. انعطافپذیری ساختاری و تطبیق نقشها که خانواده باید بتواند در برابر تغییرات محیطی و فشارهای درونی خود را بازسازی کند.
- ارتباطات باز و صادقانه که امکان گفتوگو، بیان احساسات و حل تعارض را فراهم میآورد.
- 3. استفاده از منابع حمایتی داخلی و بیرونی که به حفظ انسجام و توان مقابله کمک میکند.
اما در «تاسیان»، این مولفهها با چالشهای جدی روبهرو هستند، خانواده جمشید نجات عملا در هر سه مرحله ناموفق است که در نهایت پیامد آن فروپاشی نسبی یا کامل ساختار خانواده و گسست عاطفی در میان آنها است.
دوم : جامعهشناسی جوانان و شکاف نسلی
یکی از کلیدهای فهم تعارضات و بحرانهای خانوادگی، توجه به نظریات جامعهشناسی جوانان و مفهوم شکاف نسلی است. کارل مانهایم (1952) در نظریه نسلها، بر تفاوت تجربههای تاریخی و فرهنگی نسلها تأکید دارد که موجب ایجاد دیدگاهها و ارزشهای ناهمگون میگردد. در دهه 1350 ایران، جوانان در معرض تحولات فرهنگی، سیاسی و رسانهای بسیاری قرار گرفتند که آنها را از سنتهای محافظهکارانه والدین جدا میکرد. این نسل، به دنبال استقلال هویتی و کشف تجربیات جدید بهصورت فردی و آزاد بوده است. شیرین و امیر در این سریال به صورت نمادین نماینده این نسل هستند، آنها با مخالفت های خانواده و ساختارهای سنتی روبرو و البته با اشتباهات فردی بدان دامن می زنند و با تعلیق میان این ارزشها و خواستهها، شکاف نسلی را به خوبی آشکار میسازند. از سوی ، امیر نماد نسلی است که در کشاکش میان سنت و مدرنیته گرفتار شده است و به جای انتخاب آرمانهایش، مسیر خودخواهانه ی برای جبران فاصله طبقاتی را برمیگزیند وی قدرت را انتخاب و کوشش میکند با ایجاد مشکلات امنیتی، نقش ناجی را بازی کند تمام این انتخاب های اشتباه همه نشان دهنده بازتاب خلأ هویتی و ضعف تابآوری نسلی است.
تحلیلی جامعهشناسانه و روانشناختی بر فروپاشی خانواده در تاسیان : گسست بیننسلی و تضعیف تابآوری خانواده
در سریال تاسیان، تنشهای میاننسلی نهتنها یکی از عناصر روایی اصلی، بلکه یکی از چالشهای بنیادین در فرآیند تابآوری خانواده محسوب میشوند. از منظر نظریه تابآوری خانواده، تابآوری مفهومی پویا، تعاملی و چندسطحی است که از طریق بسیج منابع درونی (نظیر انسجام، انعطافپذیری، معنابخشی و ساختار ارتباطی) و منابع بیرونی (شبکههای حمایتی اجتماعی)، امکان بازسازی عملکرد خانواده در برابر بحرانها را فراهم میسازد. با این حال، در تاسیان این مکانیسمهای حفاظتی دچار اختلال شدهاند؛ چرا که گسستهای عمیق ارزشی و ارتباطی میان نسلها، ظرفیت بازسازی و سازگاری خانواده را بهشدت تضعیف میکند.
در این سریال، نسل جوان حامل ارزشهایی نوین نظیر خودمختاری، انتخاب آزاد و فردگرایی متأخر است که در تضاد با نظام هنجاری سنتی و سلسله مراتبی خانواده قرار میگیرد. این تضاد را میتوان در قالب نظریه شکاف نسلی کارل مانهایم تحلیل کرد. مانهایم معتقد بود که هر نسل، در بستر تجربه زیستهی تاریخی خود، جهان را به گونهای متفاوت درک و تفسیر میکند و این امر به ایجاد شکاف در نگرشها و انتظارات بین نسلها منجر میشود. در تاسیان، این شکاف بهویژه در روابط شیرین با خانوادهاش و در کنشهای اعتراضی شخصیتهایی چون امیر، بهوضوح نمایان است؛ جایی که نسل جوان با مرجعیت والدین، محدودیتهای تحمیلی و نظمهای هنجاری گذشته وارد ستیز میشود.
از منظر جامعهشناسی خانواده نیز این وضعیت را میتوان نشانهای از فرآیند مدرنیزاسیون دانست؛ فرآیندی که ساختار خانواده را از حالت جمعگرا و اقتدارمحور به سوی ساختارهایی با روابط افقیتر و فردمحورانهتر سوق میدهد. اما در تاسیان، این گذار بدون حمایت نهادی و روانی مؤثر صورت میگیرد، و خانوادهها بهدلیل فقدان انعطاف ساختاری و عدم بازتعریف نقشها، قواعد و مرزها، در مدیریت این تغییرات ناتوان میمانند.
از دیدگاه روانشناسی خانواده نیز، مؤلفههایی چون حمایت عاطفی، ارتباط مؤثر، و فضای گفتوگوی باز، از ارکان اصلی تابآوری محسوب میشوند. فشارهای عاطفی و کنترلگرایانه خانواده بر شخصیت شیرین، از نشانههای بارز فقدان این مؤلفههاست. خانواده شیرین نهتنها نتوانسته بستر رشد روانی مستقل برای او فراهم کند، بلکه با سرکوب هیجانی و تحمیل نقشهای از پیشتعریفشده، فرآیند «بازسازی معنای خانوادگی» را نیز مختل کرده است. به همین ترتیب، امیر نیز قربانی نظامهای خانوادگیای است که در آن، فقدان تعامل هیجانی، حمایت متقابل و فضای اعتماد، او را به سوژهای بیپناه و کنشگری ازخودبیگانه تبدیل کرده است.
مقاومت نسلی در برابر اقتدار بزرگترها در تاسیان، نه بهعنوان نوعی انحراف، بلکه بهمثابه بازتاب بحران ارتباطی خانوادههایی تحلیل میشود که در سازگاری با تحولات ارزشی و فرهنگی جامعه دچار شکست شدهاند. نظریه تابآوری بهصراحت بر نقش ارتباطات دوسویه، مشارکت در تصمیمگیری و انعطافپذیری روانی خانوادهها تأکید میکند؛ عناصری که در خانوادههای بهتصویرکشیده شده در سریال، یا غایباند یا بهطور چشمگیری تضعیف شدهاند.
در نتیجه، تاسیان نه صرفاً یک روایت عاشقانه-تراژیک، بلکه تبلوری از ناکامی خانوادهها در عبور موفق از مرحله گذار فرهنگی و اجتماعی است؛ جایی که شکاف نسلی، ضعف سرمایههای عاطفی، انسداد گفتوگو و ساختارهای انعطافناپذیر، منجر به کاهش تابآوری و افزایش آسیبپذیری خانوادهها در برابر بحرانهای درونی و بیرونی میشود. این سریال با طرح این مسائل، بر اهمیت بازنگری در شیوههای تربیت بیننسلی، اصلاح ساختارهای ارتباطی درون خانواده، و ارتقای سواد عاطفی خانواده ها در فرایند بازسازی اجتماعی افراد یک خانواده تأکید میگذارد.
تحلیل روانکاوانه و جامعهشناسانه شخصیت امیر : گسست نسلی، فروپاشی خانوادگی و ناکامی در تابآوری
شخصیت «امیر» در سریال تاسیان را میتوان بهمثابه بازنمایی یک بحران فردی-اجتماعی در بستر جامعهی در حال گذار دانست. او نمود بارز ذهنیتی است که در تقاطع سنت و مدرنیته، دچار اختلال در انسجام هویتی، ناتوانی در تنظیم هیجانهای عاطفی و ضعف در ساختارهای مسئولیتپذیری اجتماعی نسبت به خانواده های دیگر میشود. از منظر نظریه تابآوری خانواده، رفتارهای خودمحورانه امیر نشاندهنده فروپاشی مکانیزمهای مقابلهی در سطح فردی و ناکارآمدی خانواده در ایفای نقش حمایتی و بازسازنده در مواجهه با بحرانهای بیننسلی است.
در چارچوب روانکاوی، میتوان امیر را سوژهای دید که در تثبیت هویت خود در مراحل رشد روانی، بهویژه در بحرانهای هویت دوران نوجوانی و جوانی (بر اساس مدل اریکسون)، ناکام مانده است. او نتوانسته است تعادلی میان اصل لذت و اصل واقعیت برقرار کند؛ از این رو، تصمیمات او اغلب تابع امیال ناپخته و ناهشیارانهی است که ریشه در نارضایتیهای حلنشده دوران رشد و سرکوبهای روانی وی داشته است. امیر در تعاملات عاطفیاش فاقد انسجام درونی است و با گسستی میان من و فرامن، قادر به ارزیابی پیامدهای اخلاقی و اجتماعی رفتارهایش نیست و همین امر او را به کنشگری خودشیفته بدل میکند که با ناتوانی در پذیرش مسئولیت، بستر فروپاشی شبکههای خانوادگی و عاطفی را فراهم میآورد.
از منظر جامعهشناختی، رفتار امیر را میتوان در چارچوب نظریه شکاف نسلی کارل مانهایم نیز تحلیل نمود. او نماینده نسلی است که در بستر تحولات سریع دهه 50 ایران، در پی تعریف مجدد از خود است؛ نسلی که از مرجعیت سنتی والدین و ساختارهای پیشامدرن فاصله میگیرد و در عین حال، فاقد منابع معرفتی و روانی کافی برای بازتعریف خویشتن در نظم نوین است. امیر از یکسو در تلاش برای رهایی از نظارت نسلی و تحقق استقلال فردی است، و از سوی دیگر، در غیاب ساختارهای حمایتی خانوادگی و اجتماعی، به خودویرانگری، انزوای روانی و ناکامی در پیوندهای پایدار عاطفی کشیده میشود.
واکنشهای هیجانی افراطی، ناتوانی در تنظیم روابط با دیگران، و اولویتدادن به منافع خود نسبت به ساختار جمعی، مصادیقی از فروپاشی اخلاق در تعاملات میاننسلی است. خانواده در مواجهه با چنین بحرانی، بهجای تقویت انسجام، تابآوری خود را از دست میدهد و در بازسازی معنا و انسجام اجتماعی ناتوان میماند. در واقع، خانواده در تاسیان نهفقط قربانی تحولات اجتماعی، بلکه خود به عاملی در بازتولید آسیبهای نسلی بدل میشود.
نکته مهم دیگر، مقاومت آشکار نسل جوان در برابر نصایح و اقتدار نسل بزرگتر است؛ مقاومتی که ریشه در تحولات ساختاری و فرهنگی جامعه مدرن دارد. در تاسیان، این مقاومت به شکل تنشهای مداوم در روابط والدین و-فرزندان، تضعیف اقتدار والدین، و تلاش برای رهایی از هویتهای تحمیلی جلوهگر میشود. این تعارض، تنها نتیجه تغییرات فرهنگی نیست، بلکه بازتابی از بحران مشروعیت الگوهای ارتباطی میاننسلی نیز هست؛ جایی که گفتوگو جای خود را به تقابل، و همدلی جای خود را به گسست داده است.
در مجموع، امیر را میتوان نه صرفاً یک شخصیت داستانی، بلکه یک مدل تحلیلی از فرد درگیر در بحرانهای روانی و اجتماعی دوران گذار دانست؛ فردی که در غیاب حمایت نهادی و خانوادگی، در مسیر خودمختاری، گرفتار خودویرانگری و انزوای وجودی میشود. او محصول جامعهای است که هنوز نتوانسته است برای چالشهای پیچیده جوانان، پاسخهای سازگار و پایدار بیابد.
نتیجهگیری
سریال «تاسیان» تصویری عمیق و واقعی از خانوادههای ایرانی در مواجه با بحران عاطفی فرزندان است، جایی که ساختارهای سنتی در برابر تحولات اجتماعی و فرهنگی جدید قرار میگیرند. تنشهای نسلی، خودخواهی فردی، و کمبود مهارتهای مقابلهی اعضا، تابآوری خانواده را به شدت کاهش داده است. این اثر نشان میدهد که تابآوری خانواده بیش از حمایت متقابل، نیازمند انعطافپذیری ساختاری، ارتباطات باز و مدیریت هیجانات است. در کنار آن، جامعهشناسی جوانان با تمرکز بر شکاف نسلی و بحران انتقال مشروعیت فرهنگی، نمایانگر نقش کلیدی نسل جدید در بازتعریف هویت و ارزشها است. نسل جوان در تلاش است تا از سنت فاصله بگیرد و با پذیرش آزادیهای فردی، ساختارهای اجتماعی را به چالش بکشد، که این موضوع خود باعث تعارضات شدید میان نسلها و خانوادهها میگردد. فقدان تابآوری عاطفی و هویتی در نسل جوان و بزرگترها، همراه با خودخواهیهای فردی مانند رفتار امیر، مجموعهای از بحرانها را در خانوادهها ایجاد میکند که نهایتاً به فروپاشی و انزوای روانی منجر میشود. سریال «تاسیان» بهعنوان یک درام تاریخی-اجتماعی، با ظرافت هنری خود، این کشمکشها و پیامدهای آنها را در بستری واقعی و ملموس به تصویر میکشد که بر اهمیت فهم جامعهشناسانه و روانشناسانه این سریال می افزاید و دیدن این سریال را به پدرها و مادرها توصیه می نمایم.
منابع علمی:
- Walsh, Froma. (2016). Strengthening Family Resilience. Guilford Press.
- Mannheim, K. (1952). Essays on the Sociology of Knowledge. Routledge & Kegan Paul.